چکیده:
زندگی ظاهرا مفهومی روشن دارد و انسان پیوسته در پی درک معنی و غایت حیات خود بودهاست اما تبیین حقیقت آن تا حال میسر نشدهاست. تاریخ رمان نشان دادهاست که این نوع ادبی به معنی و غایت زندگی توجه خاصی دارد. با همین بینش رمان «انجمن نکبتزدهها» (چاپ اول، 1398) را از لحاظ میزان و چگونگی توجه به معنی و غایت زندگی بررسی کردهایم. روش کار این گونه بودهاست که آرمانها، اهداف و نحوۀ زندگی شخصیتها را از اقوال و احوال و کردارهای آنان، و از تصریحات و کنایات متن رمان استنباط کرده و گفتهایم که نویسنده چگونه زندگی اجتماعی شخصیتها و معنی و غایت زندگی آنان را بازنمایی کردهاست. نتایج بررسی نشان میدهند که این رمان به روش بازنمایی واقعیات، بخشی از سیمای جامعه را با دقت خاصی به نمایش گذاشتهاست. در این جامعه نیازهای ابتدایی زندگی مثل بهداشت، معیشت، مسکن و اشتغال به خانوادهها آسیب زده و مردم را چنان مشغول کردهاست که فرصتی برای ایشان نماندهاست تا به آرمانها و درجات بلند معنویات بیندیشند لذا معنی و غایت زندگی در تامین نیازهای ابتدایی زندگی خلاصه شدهاست و این آفتی است برای جامعهای که باید راه ترقی در آمال و آرمانهای بلند را در پیش گیرد.
Living has overtly a clear concept, and man has always been attempting to understand this concept and its objective. However, revealing its reality has been roughly impossible so far. Novel literature shows that this type of genre pays special attention to the concept and objective of living. According to this perspective, I have analyzed the novel “The Association of the Squalors” (first published in 1398 H.S) in measure and method of noticing the concept and objective of living. For the methodology, I have inferred the character's goals, aims, and ways of living from their statuses, beings, and behaviors and from the expressions and irony in the novel and illustrated how the author represents social life of the characters and their conception and goal of living. The results show that the novel represents with particular care some aspects of the social community through representing realities of their life. In this community, the preliminary needs of life like health, subsistence, housing, and employment has been damaging to the household. It has also overwhelmed the community in a way that they have rarely had the chance to think about the goals and upper grades of spirituality. Consequently, the concept and objective of living have been restricted to supplying the preliminary needs of life and this has been inferred as a pestilence for a community that ought to go ahead in developing great expectations and goals.
خلاصه ماشینی:
خداوند به ذهن ها توجه بیشتری میکند» (اژه ای و معین ١٣٨٧: ٢٥)، باید بپذیریم که محرومیت اجتماعی شـخصـیت های این رمان حاصـل جبر آفرینش اسـت چون از کنش ارادی ذهن ذاتا بیبهره اند و در جهان مادی و صنعت زده راه ترقی را گم کرده و در نیازهای ابتدایی جسمانی درمانده اند زیرا مطابق یافته های روان شناسی معنی در درون انسان به عنوان یک فرانیاز وجود دارد و «زمانی که همۀ نیازهای سطوح پایین تر از قبیل نیازهای جسمانی، ایمنی و...
جبر حاکم بر این رمان از نوعی نیست که در دین و اخلاق و روان شناسی و فلسفه مطرح است و فیلسوفی مانند هایدگر به آن اعتقاد دارد و انسان «پرتاب شـــده » به این دنیا را درعین حال که مجبور میداند، مســـئول زندگی خود تلقی کرده ، توصـــیه میکند که «باید افق هایی را به ســوی آینده بگشــاید» (قربانی، ١٣٩٣: ٣٢) جبری که در این رمان مطرح است ، از نوعی است که میتوان از آن به «جبر اجتماعی» تعبیر کرد.
حتیالامکان از بدی پرهیز میکنند ولی وقتی که نیازهای حیاتی بر همت و ارادة آن ها مســلط میشــود، راهی جز فرورفتن در ورطۀ بدیها نمیشناسند حتی برای اظهار فضیلت نیز از راه رذیلت میروند، مثلاً با دروغ خود را از گناه و خطا تبرئه میکنند، یعنی معنیای که در زندگی میجویند فقط در خیال خود به آن راه دارند و این حاصـــل جبر اجتماعی است ، مثلاً قاسم تصریح میکند که با شرافت باید زیست اما نیازهای اجتماعی راه شرافت را به روی او بسته اند (امین ، ١٣٩٨: ٢٢-٢٤ و ٧٢) (ص ٧٢).