چکیده:
کتاب سیرت جلالالدین مینکبرنی، در زمرۀ بااهمیتترین و معتبرترین اسناد تاریخی دورۀ خوارزمشاهیان و مغولان است که شهابالدین نسوی آن را با هدف صرف نگارش تاریخِ واقعی نوشته است. در این پژوهش با استناد به رویکرد روایتشناسی بلاغی و شاخصهای نظریۀ «راوی نامعتبر» در آراء روایتشناسان بلاغی ازجمله ریمون کنان، جیمز فیلان و مارتین، اعتبار راوی اثر بررسی و صحت برخی از گزارشهای تاریخی وی با استناد به «بررسیهای متنی و بینامتنی» ارزیابی شده است. در بررسیهای متنی نشانههای بیاعتباری و کماعتباری راوی ذیل «ارزیابی اخلاقی وقایع و قضاوت آنها، تناقض میان گفتارها و رفتار راوی، نشانههای زبانی و عاطفی، میزان دریافتپذیری راوی، و دانش محدود راوی» مشخص و در حوزۀ بینامتنی روایتهای مورخ با متون تاریخی همدورۀ آن بررسی و «روایتهای حذفشده، مختصر یا اشتباه» راوی تبیین شدهاند. با تکیهبر نتایج پژوهش میتوان گفت که بهرغم اهمیت منحصربهفرد کتاب در ثبت روایت زندگی جلالالدین خوارزمشاه و حماسهگون نشان دادن زندگی وی در مواجه با غولان مغول، برخی جهتگیریهای متناقض راوی در ترسیم شخصیت جلالالدین خوارزمشاه در طی روایت مخدوش و از اعتبار لازم ساقط است؛ به همین دلیل، مخاطب در مواجهه با جلالالدین خوارزمشاه وی را در برخی موارد شخصیتی متزلزل مییابد.
The book of Sirat-e Jalal al-Din Minkoberni is among the most important and reliable historical documents of the Khwarazmshahian and Mongol period, written by Shahab al-Din Nasawi with the aim of writing real history. In this study, citing the approach of Rhetorical narratology and the indicators of the 'Invalid narrator' theory in the opinions of rhetorical narratologists including Rimmon Kenan, James Phelan and Martin, the validity of the effect's narrator and the accuracy of some of his historical reports based on "textual and intertextual studies" have been evaluated. In textual studies, the signs of the narrator's invalidity and lack of credibility are identified as "moral evaluation of events and their judgment, the contradiction between the narrator's words and behavior, Linguistic and emotional cues, narrator acceptability, and the narrator's limited knowledge" and in the intertextual field, the narrations of the historian are examined with the historical texts of the same period and the "narrations deleted, abbreviated or erroneous" of the narrator are explained. Based on the results of the research, it can be said that despite the unique importance of the book in recording the life story of Jalal al-Din Khwarazmshah and the epic depiction of his life in the face of the Mongol demons, some contradictory orientations of the narrator in depicting the character of Jalal al-Din Khwarazmshah during the narration are distorted and invalid. For this reason, the audience is skeptical in the face of Jalal al-Din Khwarazmshah and some cases finds him a shaky personality.
خلاصه ماشینی:
ویژگی پژوهش حاضـر بررسـی اعتبـار راوی کتـاب سیرت جلال الدین مینکبرنی از طریق مقایسة روایت های این کتاب با متون هم دوره و متـأخرتر از آن مانندِ الکامل ابن اثیر، جهانگشای جوینی ، طبقات ناصری ، همـایون نامـه ، جـامع التـواریخ و حبیب السیر است و همچنین از پژوهش هـای معاصـر نیـز ماننـدِ جـلال الـدین خوارزمشـاه در قهرمانان تاریخ ایران ، سلطان جلال الدین خوارزمشاه ، دین و دولت در ایران عهد مغول ، قهرمان سند یا جلال الدین خوارزمشاه ، سلطان جلال الدین خوارزمشـاه تنـدیس دلیـری و اسـتقامت و دلاور خوارزم (جلال الدین خوارزمشاه ) استفاده شده است .
یکی دیگر از موارد توجیه رفتارهای جلال الدین وقتی است که پس از عبور از آب سند جلال الـدین دستور می دهد سربازانی را که مجروح هستند بکشند؛ راوی اینگونه روایت می کند: چون با وی مجروحان و خستگان بسیار بود، که ایشان را نمی شایست استصحاب کردن ، و حقیقت می دانست چون هندو بریشان ظفر یابد ایشان را به مُثله و نکـال و رسـوایی تمـام خواهند کشتن ، پس هر که برادری به زخم یا خویشی خسته یا دوستی مجروح داشـت بـه دست خود او را هلاک کرد (همان : ١١٤؛ نسوی ، ١٣٦٦: ٨٠).