چکیده:
تفسیر نور آموزههای قرآن را در صحنههای عملی زندگی، ارائه داده و با کاربردی کردن توصیههای قرآن بین مردم و قرآن پیوند برقرار کرده است. از آنجا که اقبال عمومی گستردهای به این تفسیر شده است و در برداشتهای آن ملاحظاتی وجود دارد، لازم است اعتبار آن بررسی شود. این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی اعتبار محتوای تفسیر نور بر اساس قواعدی میپردازد که مفسران برای دستیابی به مراد خداوند به کار گرفتهاند.
بررسی 25 جزء قرآن در تفسیر نور بیان گر آن است که مؤلف در هیچ مورد به بررسی قرائات متعدد نپرداخته و در بررسی مفاهیم لغات قرآن روش اجتهادی نداشته و صرفاً در برخی آیات معنای کلمات را بیان کرده و از این مقدار برخی معناها را به منبعی ارجاع نداده است. در تفسیر آیات به قواعد عربی توجه شده که علاوه بر آن در موارد متعددی از سیاق و در موارد بسیار کمی از مسلّمات عقلی و علمی و بیشتر از آیات همسو و روایات استفاده شده است که منبع اصلی این تفسیر، آیات و روایات بوده است. مؤلف با تجمیع مفاهیم مشابه ذیل عنوان مناسب، تقسیمبندی کردن مفاهیم، کالبدشکافی و ارائه مفاهیم در قالب اشکال منطقی، تقطیع مناسب آیات و دقت در وجوه تشابه به تفسیر آیات پرداخته است. روش این تفسیر، آمیزهای از روش نقلی و اندکی اجتهادی و در موارد فراوانی ذوقی در قالب پیامها و نکات قرآنی است. گرایش این تفسیر بیشتر تربیتی و اجتماعی است.
The interpretation of the teachings of the Holy Quran in practical life scenes is presented in Tafsir an-Noor, establishing a connection between people and the Quran by applying its recommendations. Since there is widespread public interest in this interpretation and there are some considerations in its interpretations, its credibility needs to be examined. This research examines the credibility of the content of Tafsir an-Noor using descriptive-analytical methods based on the principles that interpreters have employed to achieve the purpose of God. The examination of 25 chapters of the Quran in Tafsir an-Noor shows that the author did not investigate multiple recitations in any case, did not have an Ijtihadi method in examining the meanings of Quranic words, expressed the meanings of words in some verses and did not refer these meanings to a source. In the interpretation of the verses, Arabic rules are considered. In many cases, the interpretation relies more on harmonizing the verses and narrations rather than intellectual and scientific principles, and its primary source is the verses and narrations. The author has classified similar concepts under appropriate headings, divided the concepts, analyzed them, presented them in logical forms, appropriately divided the verses, and paid attention to similarities. The methodology of this interpretation is a combination of traditional and slightly independent methods, and in many cases, it incorporates personal insights in the form of messages and Quranic points. The tendency of this interpretation is mainly educational and social.
خلاصه ماشینی:
بررسي ٢٥ جزء قرآن در تفسير نور بيانگر آن است که مؤلف در هيچ مورد به بررسي قرائات متعدد نپرداخته و در بررسي مفاهيم لغات قرآن روش اجتهادي نداشته و صرفاً در برخي آيات معناي کلمات را بيان کرده و از اين مقدار برخي معناها را به منبعي ارجاع نداده است .
تفسير نور نيز در اين جهت گام برداشته و مؤلف آن سعي کرده است مضامين آيات قرآن را ساده و روان و با دسته بندي ارائه دهد تا قابل فهم همه مردم باشد و به راحتي بتوانند آموزه هاي آن را در زندگي روزمره به کارگيرند.
در همين خصوص ، اين تحقيق در صدد است قواعد و روش شناسي تفسير نور را بررسي کند و به اين پرسش ها پاسخ دهد: ١- چه ميزان مؤلف در تفسير به قرائات مختلف و برگزيدن قرائت صحيح اهتمام داشته است ؟ ٢- در معنايابي واژگان قرآن از چه روشي و منابعي استفاده شده است ؟ ٣- چقدر در تفسير آيات ، به قاعده سياق و قواعد ادبيات عرب توجه شده است ؟ ٤- چه ميزان در تفسير هر آيه از آيات ديگر يا روايات ائمه استفاده شده است ؟ ٥- در تفسير نور از مسلمات علمي و عقلي تا چه اندازه استفاده شده است ؟ روش تحقيق روش اين تحقيق ، توصيف و تحليل محتواي تفسير نور بر اساس قواعدي است که مفسران براي دستيابي به مراد خداوند به کار گرفته اند.
Babaei, Ali Akbar and others, Ravesh shenasi tafsire quran, first edition, Research institute of Hawzeah and university (RIHU), Organization for the Study and Compilation of University Humanities Books (Samt), Qom, winter 1381SH.