چکیده:
غالبِ منابعی که تاکنون شعر رنج و گنجِ ملکالشعراء بهار را بررسیکردهاند فابل لافونتن را سرچشمۀ آن دانسته-اند، در این مقاله، منشأ اصلی شعر بهار را در میان کهنترین فابلها به جامانده از ازوپِ یونانی یافته، با ذکر مأخذ ارائه کردهایم. درست است که ملکالشعراء بهار شعر خود را از ترجمه منثور «زارع و پسرانش» فابل لافونتن گرفته، اما مضمونِ اصلی حکایت از آنِ ازوپِ(Æsop) یونانی (620–564.BCE) است که در میان حکایتهای خود آوردهاست. ازوپ، حکایتهایش را به خاطر پند اخلاقی نهفته در آنها مینگاشت؛ این حکایتها در دست لافونتن ابزاری میشود برای قصهگویی که با زمینهسازی، دورنماپردازی، دیالوگهای نمایشی که با نتیجهگیریهای اخلاقی همراه میگردد. ملکالشعرا بهار هم با اشراف و اِشعاری که به ادبیات و منظومۀ فکری ایرانی دارد، ضمنِ بهرهگیری از عناصر بومی، حکمت نهفته در حکایت ازوپ و لافونتن را در قطعه ادبی منظوم، متناسب با ذوق فرزندانِ سرزمین خود بیان کردهاست. این مقاله به روش توصیفیـ-تحلیلی، اصل و منشأ شعر رنج و گنج ملکالشعراء بهار را بررسیمیکند. ارائه سرچشمۀ منظومه بهار و مقایسۀ نگرش فرهنگهای مختلف به موضوعی واحد، از هدفهای این مقاله است.
The sources that have studied the poem Ranj-o-Ganj of Malik al-Sho'ara Bahar, have considered La Fontaine's fable as its source. This article, was found the main source of Bahar's poem among the oldest fables of Grecian Aesop, have presented it by mentioning the source. Bahar has adapted his poem from the translation of La Fontaine's "Le laboureur et ses enfants", but the main theme of the story is the Greek Aesop (620-564 BCE) who included it among his stories. Aesop wrote his stories because of the moral advice hidden in them; in La Fontaine hands these anecdotes become a tool for storytelling that is accompanied by contextualization, perspective, and dramatic dialogues with moral conclusions. Malik-al-Shoara Bahar, with his nobleness and poetry, which he has on Iranian literature and intellectual system, while using native elements, has expressed the wisdom hidden in Aesop and Lafontaine's fables in a poetic literary piece, suitable to the taste of the children of his land. This article examines the origin and origin of Malik al-Shaara Bahar's poem Ranj-o-Ganj in a descriptive-analytical way. Presenting the origin of the Bahar system and comparing the attitude of different cultures to a single subject is one of the goals of this article.
خلاصه ماشینی:
ـ حکایت ازوپ به زبانِ: یونانی قدیم ، لاتین و مقایسۀ آن با فابل لافونتن : / / / چنــان کــه در مــتن دو زبانــه (یونــانی قــدیم و ترجمــه آن بــه انگلیســی و مــتن لاتــین ) مشـاهده مـی شـود مـتن فابـل ازوپ ، کوتـاه و بسـیار سـاده اسـت بـدون هـیچ آرایـه ادبـی ؛ «مرد خانـه نشـین (husbandman)» «پیرمـرد سـالخورده » (کـه بـه روزهـای پایـانی عمـر خـود رسیده است و فرزندان خود را نصـیحت و وصـیت مـی کنـد) بـا واژه کشـاورز یـا روسـتایی (et Agrorum Cultura Rusticus) در متن لاتین جایگزین شده است ؛ پیرمرد بـه زیـانی سـاده بـه فرزنـدانش وصـیت مـی کنـد کـه «بـه زودی مـن زنـدگی را تـرک مـی گـویم امـا شـما بایـد جست وجو کنید و همه آن چیزهایی که در باغ انگور(تاکستان ) [زیر خـاک ] نهـان شـده اسـت پیداکنید؛ آنها هم به گمان اینکه واقعاً گنجی زیر خاک پنهان شده است ، بعد از درگذشـت پـدر، تمام زمین تاکستان را کندند، شانس آنهـا، گنجـی یافـت نشـد امـا، تاکسـتان بـه خـوبی کنـده (=شخم زده )شد و بیشتر از همیشه محصول داد» در پایانِ حکایت ازوپ ، نتیجه اخلاقی حاصل از داستان آمده است که «رنج برای انسان یک گنج » است ؛ این عبارت پایانی که نتیجـۀ اخلاقـی فابل (٥) همچنان که متن نشان می دهد از زبان خودِ ازوپ نقل شده ، در شعر بهـار هـم بـه جـا و هنرمندانه در قالب بیتی درخشان به نظم در آمده است : نشــد گــنج پیــــدا ولــی «رنجشــان ، ــچنان چون پدر گفت ــ شد گنجشان » (بهار:١١٠٨) مقایسۀ فابلِ ازوپ ، لافونتن و شعر بهار نشان می دهد که این متن از زمان حیات ازوپ –٥٦٤ (٦٢٠ق .