چکیده:
الترجمة النصیة تعنی "الإظهار" أی إظهار اللغة ذاتها کالفکرة علی أساس النص ولا تعنی ترجمة النص المکون من مجرد الجمل والعبارات، إذ اللغة هی الفکرة بعینها وتکون الترجمة النصیة منهجا ترجمیا یرکز فی إظهارها والتی توجد فی إطار النص مدققة فیه کوحدة لغویة ذات دلالة شاملة. تطرق البحث عبر الاعتماد علی المنهج الوصفی- التحلیلی إلی التعریف بأساسیات الترجمة النصیة هادفا إلی أن یستعین هذا المنهج الترجمی بتأویلات قدّمتها اللسانیات النصیة حتی تنقلها إلی البنیة السطحیة للنص لیؤدی ذلک إلی تقدیم نص مظهر ومترجم یحظی بالعلاقات المترابطة فی مختلف مستویاته من المفردات والجمل وأجزاء النص. أظهرت النتائج أن دقة الترجمة عند الترکیز علی محوریة وحدة النص اللغویة أکثر من دقتها عند الترکیز علی وحدة الجملة وعلی رؤی کل من الکاتب أو المتلقی ویؤدی ذلک إلی حیویة النص المظهر المترجم الهدف إضافة إلی تحقق التناسق والانسجام فیه بصورة أکثر تماثلا لتناسق النص المصدر وانسجامه. کما وتبیّن أن الاهتمام بعلاقات جمل النص فی الترجمة کان أکثر إنجازا من الاهتمام بعلاقات المفردات فی کل جملة من جمل النص من حیث الکشف عن دقائق النص المصدر المعنویة والجمالیة والدلالیة والسیمیائیة واللسانیة وإعادة إظهارها فی النص الهدف.
ترجمه متنمحور یعنی "اظهار"، اظهار خود زبان به عنوان اندیشه بر اساس متن. لذا منظور از این نوع، ترجمه صرف متن متشکل از تعدادی جمله و عبارت نیست، چراکه زبان همان اندیشه است و ترجمه متنمحور، روش ترجمهای است که بر اظهار زبان (اندیشه) موجود در متن، بر اساس خود واحد زبانی متن تمرکز دارد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی کوشیده تا مبانی ترجمه متنمحور متن معرفی کند؛ با این هدف که با بهرهگیری ترجمه متنمحور از دستاوردها و تاویلهای متنپژوهی، تا انها را به روساخت متن منتقل کند و نتیجه به تولید متن ترجمهای بینجامد که دارای روابط پویا و در هم تنیدهای در سطح واژگان، جملهها و متن میباشد. نتیجه پژوهش گویای ان است که دقت ترجمهای که با محوریت واحد متن انجام میشود، نسبت به دقت ترجمه با محوریت جمله و نویسندهمحوری یا مخاطبمحوری بیشتر است. این امر به پویایی متن ترجمه و تحقق پیوستگی و انسجام در ان همانند متن مبدا میانجامد؛ همچنین نتیجه نشان داد که توجه به روابط جملههای متن در ترجمه، کارکرد و نتیجه مطلوبتری نسبت به توجه بر روابط واژگان در داخل هر یک از جملههای متن از حیث معنایی، زیباشناختی، دلالت، نشانشناسی و زبانشناختی دارد.