چکیده:
قناعت در لغت بهمعنای خرسندی و راضیبودن به آن چیزی است که خداوند قسمت و روزی انسان قرار داده است. اسراف بهمعنی زیادهروی و درست مصرفنکردن است. این دو مفهوم در بین آیات و روایت جایگاه ویژهای دارند. در متون دینی قناعت پسندیده و سفارششده است و در مقابل اسراف ناپسند و نهیشده. مثنوی یا مثنوی معنوی اثر عرفانی بزرگ مولانا جلالالدین محمد بلخی است، که به اصرار حسامالدین چلپی در سال ۶۵۸ق کار نگارشش آغاز شد و پس از ١۴ سال به اتمام رسید. این اثر ارزشمند در شش دفتر و حدود ٢۵۰۵۰ بیت نگاشته شده است. شیوۀ نگارش مثنوی داستان در داستان است و نوع ادبی آن صوفیانه و تعلیمی است. وی در ابیاتی قناعت را ستوده است؛ اما آنچه مولوی بیشتر از قناعت راجع به آن صحبت کرده، حرص و طمع است. او در مقابل قناعت، اسراف را قرار نمیدهد و جز چند مورد که از آیۀ «کلوا واشربوا و لاتسرفوا» برای ساختن مضمون مدنظرش بهره برده است، جایی دیده نشد که قناعت را در مقابل اسراف قرار دهد؛ اما در مقابل آن بسیار از حرص و طمع و پیامدهای خطرناک آن صحبت کرده است.
خلاصه ماشینی:
او در مقابل قناعت، اسراف را قرار نمیدهد و جز چند مورد که از آیۀ «کلوا واشربوا و لاتسرفوا» برای ساختن مضمون مدنظرش بهره برده است، جایی دیده نشد که قناعت را در مقابل اسراف قرار دهد؛ اما در مقابل آن بسیار از حرص و طمع و پیامدهای خطرناک آن صحبت کرده است.
com تاریخ دریافت: 15/03/1402 تاریخ پذیرش: 26/06/1402 پیشینۀ موضوع - در کتاب میناگر عشق (۱۳۹۳) که شرح موضوعی مثنوی معنوی است کریم زمانی ابیات مرتبط با حرص و قناعت را آورده و دیدگاه مولوی را دربارۀ ابن دو موضع مطرح کرده است؛ اما قناعت و حرص یا اسراف را مقابل هم قرار نداده است.
مثنوی معنوی مولوی که قرآن عجم نیز خوانده میشود، به این مهم پرداخته است و ابیات و داستانهایی را در مدح قناعت و مذمت حرص و طمع در مقابل آن دارد که جالب و درخور توجه است.
در میان آیات قرآن کریم واژۀ قناعت یا واژهای که بهمعنای رضایت به آنچه خداوند روزی انسان کرده است نیافتیم؛ اما دربارۀ اسراف و پرهیز از آن در چند آیه صحبت شده است.
بنابراین مولوی نیز مانند دیگر عارفان به موضوع قناعت و اسراف در کتاب ارزشمند خود، یعنی مثنوی، پرداخته است؛ اما نکتۀ جالبتوجه این است، که جز چند مورد که برای ساختن مضمون موردنظرش از آیۀ «کلوا وشربوا و لاتسرفوا» بهنحوی بهره برده است، نامی از اسراف در مقابل قناعت نبرده و قناعت را برابر حرص و طمع قرار میدهد و این دو رذیلۀ اخلاقی را بسیار نکوهش میکند.