چکیده:
در این پژوهش برآن بودیم تا با رویکردی روانکاوانه و با تکیه بر آرای کارن هورنای به واکاوی شخصیّت ولگا در رمان از شیطان آموخت و سوزاند نوشتة فرخنده آقائی بپردازیم. از این رو به بررسی این مسئله پرداختیم که چه عواملی موجب روانرنجوری و اضطراب بنیادی شخصیّت اصلی رمان شدهاند و او از چه سازوکارهای برای مقابله با اضطرابهایش استفاده کرده است. نتایج تحقیق حاضر که به شیوهی توصیفی- تحلیلی گردآوری شدند، نشان داد شرایط ناهنجار محیطی و تربیتی همچون وجود مادری روانرنجور در کنار فقدان حمایت پدر از عوامل اصلی در شکلگیری اضطراب بنیادی در شخصیّت ولگا هستند. او برای کاستن از اضطرابهایش به گرایش روانرنجور حرکت به سوی مردم رومیآورد، امّا این رویکرد در تضادّ با دیگر تمایلات روانرنجور قرار میگیرد و موجب تضادّ بنیادی در شخصیّتش میشود. بنابراین ولگا میکوشد با روشهای دیگری همچون تعکیس، فاصلهای را که بین خود واقعی و خود ایدهآلیاش ایجاد شده است، برطرف کند، امّا این مکانیزم نیز بر وخامت وضعیّت روانیاش میافزایند.
In this research, we aimed to analyze Volga's character in the novel "The Devil Learned and Burned" written by Farkhunde Aghaei with a psychoanalytical approach and relying on Karen Horne's opinions. Therefore, we investigated the issue of what factors caused the main character of the novel's neurosis and anxiety and what mechanisms she used to deal with her anxieties. The results of the current research, which were collected in a descriptive-analytical way, showed that abnormal environmental and educational conditions such as the presence of a neurotic mother, along with the lack of father's support, are the main factors in the formation of fundamental anxiety in Volga's personality. In order to reduce his anxieties, he moved toward the Roman people with a neurotic tendency, but this approach is in conflict with other neurotic tendencies and causes a fundamental conflict in his personality. Therefore, Volga tries to overcome the distance created between her real self and her ideal self with other methods such as mirroring, but this mechanism also adds to the deterioration of her mental condition
خلاصه ماشینی:
» (شولتز، ۱۴۰۰: ۲۳۷) امّا از سوی دیگر تمام تمرکز خود را بر روی دوران کودکی نگذاشت و معتقد بود که «انسان عصبی را باید به عنوان مسئلهای که هم اکنون وجود دارد بررسی کرد و شناخت؛ باید دید «ساختمان عصبیت» به صورتی که هم اکنون هست، دارای چه خصوصیّاتی است؛ در آن چه مسائلی وجود دارد؛ و شخص عصبی برای حلّ آن مسائل به چه تلاشها و حیلههایی متوسل میشود.
» (همان: ۲۵۲) ۱-۴-۷-۱- حرکت به سوی مردم (moving towards people) «مفهوم حرکت به سوی مردم از نظر هورنای به معنی حرکت به سوی آنها با حال و هوای محبّت واقعی نیست، بلکه به نیاز روانرنجور به محافظت از خود در برابر احساس درماندگی اشاره دارد.
از خصوصیات شخصيّت مهرطلب میتوان به احتیاجشان به کمک و حمایت دیگران از آنها اشاره کرد که این خصوصیت در رفتار ولگا کاملاً قابل واکاوی است.
» (همان: ۹۵-۹۶) هورنای همچنین معتقد است شخصيّت مهرطلب به دلیل تعدی و اجحاف دیگران در حقش، احساس عناد و خصومت شدیدی به آنها دارد، امّا جز در مواقعی که دچار طغیان و آشفتگی روانی شود، دشمنی خود را ابراز نمیکند.
» (هورنای، ۱۳۹۹ ب: ۲۰۴) ۲-۵- بررسی تضادّ بنیادی در شخصيّت ولگا هورنای دربارۀ شخصيّت مهرطلب میگوید، درست است که این تیپ از هرگونه رفتار برتریطلبانه عاجز است، امّا به برتریطلبانی که قادر به ابراز وجود، جسور و پرخاشگر هستند به چشم تحسین نگاه میکند.