چکیده:
افغانستان با تجاوز شوروی روزگار سختی را سپری کرد که در اثر آن» هزاران تن از مردم
مظلوم افغانستان شهید و آواره گردیدند. بروز چنین رویدادهای تلخ و خوئین شعر معاصر
افغانستان را نیز بهشدت متاثر ساخت و زمینههای اجتماعی و مردمی را در آن پرورش داد
که تبلور آن در شعر مقاومت افغانستان بیشتر قابل مشاهده است. شعر مقاومت افغانستان
بهعنوان یکی از سکوهای بلند آزادی خواهی زمینة ظهور شاعران زیادی را فراهم ساخت»
که واصف باختری یکی از شاعران تاثیرگذار و پرجستة این رویداد به حساب میآید.
باختری در لابهلای اشعارش بهعنوان صدای رسایی از جهاد و مقاومت افغانستان از ابعاد
گوناگون نقش مهمی راایفا کرده است؛ بنابراین در این پژوهش تلاش گردید تا جلوههایی
از مقاومت در اشعار باختری از زوایای مختلف بررسی شود که چه عناصری از مقاومت
در باروری و رسالت شعر معاصر افغانستان موف بوده و واصف باختری در انعکاس
خواستهها و نیازهای ملت مظلوم افغانستان در رویارویی با اشغالگران و مهاجمان ارتش
سرخ چه گونه عمل کرده است.
خلاصه ماشینی:
مقدمه تاریخ پرفراز و فرود افغانستان معاصر که ازیکطرف رویدادهای تلخ و شیرین جهاد و مقاومت را در برابر نیروهای مهاجم ارتش سرخ شوروی در پی داشت و از طرف دیگر، جنگهای ویرانگر و خانمانکسوز داخلی را تجربه میکرد، تعدادی از شاعران افغانستان را واداشت تا در قبال همچو مسائل مهم نه بیتفاوتی اختیار نمایند و نه از رسالت عظیمی که همان بیدارگری و رساندن صدای مظلومیت مردم بلادیده در برابر مهاجمان بوده است، شانه خالی نمایند؛ بنابراین شعر و ادبیات مقاومت افغانستان از ابعاد مختلف هم رسالت خویش را به بهترین وجه آن انجام داده است و هم مؤثریت خود را بهعنوان مهمترین ابزار تشویق و ترغیب مردم علیه دشمنان وطن و به دست آوردن استقلال کشور داشته است.
بحث و بررسی ازآنجایکه واصف باختری یکی از بنیانگذاران شعر نو فارسی در افغانستان به حساب میآید، شعر نو را با حرفهایترین شکل آن به کار گرفته است که ازیکطرف، مهارت و توانایی باختری را نسبت به همقطارانش برجسته میسازد و از طرف دیگر، پشتوانههای عظیم علمی، فکری، فلسفی، دینی و اساطیری شاعر سبب گردیده است تا به اشعار او سبک و سیاق خاصی را رونما سازد که پیامد همچو مسائل به سبک فردی، تصویرگرا، نمادین و خیالانگیزی منجر گردیده است که بیش از هر مسئلهای زمینۀ اشتهار او را در مغلقسرایی و پیچیدهگویی در میان ادبا و شاعران افغانستان فراهم ساخته است (فایز، 1395: 73- 76)؛ بنابراین بروز چنین تبلیغات ناشیانه که از گسترۀ فنون بلاغت، نظریههای ادبی و پژوهشهای تخصصی ادبیات تا جایی بعید به نظر میرسد، آثار گرانبهای شاعر را از حیطۀ پژوهش و تحقیق به حاشیه رانده است؛ درحالیکه اشعار باختری برای آن عده از صاحبان دانش و اندیشه که کوچکترین آشنایی را با علوم بلاغی، تاریخ، فرهنگ، دین و اسطورههای ملی ایران کهن داشته باشد، نهتنها پیچیده و مغلق به نظر نمیرسد؛ بلکه با زبان فشرده، نمادین و گویایی سخن میگوید که در هر مصرعی از اشعار او با وجود تصویرگری و زیبایی باز هم معلومات گستردهای در زمینههای مختلف از دریچۀ کشف، تعبیر و تفسیر نهفته است، که ازیکطرف، هنری بودن شعر را تمثیل مینماید و از طرف دیگر، بیشتر نیاز بهدقت و بازبینی منتقدان آثار او دارد.