چکیده:
داستانهای قرآن کریم، به شکل مجموعههای پراکنده در سورههای مختلف بیان شدهاند. این پراکندگی، موجب شده تا برخی، موضوع «تکرارِ» این مجموعهها را مبنای تحلیل آنها قرار دهند. پژوهش حاضر با بررسی آیات مربوط به داستانهای «حضرت مریم و حضرت نوح (ع)» و با رویکردی مبتنی بر تکمیل، نه تکرار، این موضوع را بازخوانی نموده و به تفاوتهای این دو رویکرد، پاسخ میدهد. از جمله: رویکرد تکرار، با استناد به آیات مشابه، ضمن توجیه و تفسیر موارد اختلافی، سعی دارد با اثبات یکی بودنِ این مجموعهها و تکراری خواندن آنها، صحنههایی از یک داستان را حذف نماید. در مقابل رویکرد تکمیل، با دقت در موارد اختلافی، ضمن اشاره به تفاوتهای آنها، جلوهها و صحنههای جدیدی را کشف و به لطایف بیانی- بلاغی تازهای دست مییابد. نتایج پژوهش نشان میدهد، با تأمل در آیات پراکندهی متعلق به هر داستان، روشن میگردد که هر کدام از این مجموعهها، پردههای مختلفی از یک داستان کامل هستند، به طوری که چیدن مرتب آنها در کنار هم، به مثابه چینش مهرههای یک پازل، تصویری جامع و کامل از کل داستان را شکل میدهد. علاوه بر این، می توان گفت: هر یک از این مجموعهها، در حقیقت داستانکی در درون یک داستان بزرگتر هستند. لذا ادعای تکرار در این مجموعه-ها، تنها با تکیه بر وجود چند آیهی مشابه و یا با تکیه بر شأن نزول، قابل پذیرش نبوده و جای نقد جدی دارد.
تتوزع قصص القران الکریم فی سور مختلفه. وقد دفع هذا التشتت، البعض الی ان یبنی تحلیلهم علی موضوع «التکرار» فی هذه القصص. ان هذه الدراسه، من خلال دراسه الایات المتعلقه بقصتی «مریم» و «نوح (ع)» وبمنهج یقوم علی الاکتمال بدلا من التکرار، قد اعادت قراءه هذه المساله وحاولت الاجابه للسوال الذی یدور حول فرق بین وجهتی النظر: «التکرار» او «الاکتمال» وشرح هذه المساله، ما هی الاختلافات وما هی النتايج المترتبه علی قبول کل منهما؟ تظهر نتايج البحث انه من خلال تامل الایات المتفرقه التی تخص کل قصه یتبین ان کل ایه من هذه الایات هی مکمله ولیست تکرارا لایات اخری، بحیث ان ترتیبها معا یشکل نصا شاملا ومتکاملا. صوره کامله للقصه باکملها، وکل قطعه تلعب دورا کقطع اللغز، والتی بترتیبها المنظم تکتمل الصوره العامه للقصه ویعاد انتاجها، بالاضافه الی ذلک، تحتوی کل قطعه من هذا اللغز ایضا علی شکل صغیر من اللغز الکبیر، بقدر ما یمکن القول ان کل مجموعه من هذه الایات هی قصه داخل قصه اکبر. فدعوی التکرار فی هذه المجموعات، معتمدا فقط علی وجود بضعه کلمات متشابهه، او معتمدا علی موقف النزول للایه لا یمکن قبوله، ویستحق نقدا بالجد.