چکیده:
طبق نظریه پساساختگرایی لاکلا و موف (1985)، همه پدیده های اجتماعی تحت تاثیر فرآیندهای گفتمانی شکل میگیرند و اجتماع، عرصه مبارزه برای تعریف و تثبیت معنا است. آنان معتقدند گفتمانها همواره با استفاده از سازوکارهای معنایی از طریق روشهای مختلفی همچون مطبوعات، برای تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی با هم در حال رقابتاند و این منازعات معنایی تابع تحولات اجتماعی است. در این پژوهش با تلفیق نظریه لاکلا و موف و نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (1995) که زبان را به عنوان کنش اجتماعی با کاربرد متفاوت معرفی میکند، قصد بر این است تا مشخصههای اجتماعی- معنایی در گفتمان سمنها (به عنوان گروه اولِ تحقیق حاضر) و مؤسسات خیریه (به عنوان گروهِ دوم) و نیز چگونگى شکلگیرى و تعامل بین آنها و بازنمایى منازعات معنایى این دو گفتمان در محافل اجتماعی به ویژه مطبوعات در حوزه کودکان کار و خیابان بررسی شود. همچنین، در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه فرکلاف، مفصلبندی گفتمان و استفاده از دو سازوکار مهم برجستهسازی و حاشیهرانی و فرایندهای دیگر تحلیل انتقادی مانند مجهولسازی و اسمسازی که از ابزارهای برجستهسازیاند، ارتباط بین دیدگاههای فکری، سیاسی و اجتماعی فعالان دو گروه نامبرده مشخص و تبیین می شود. دادههای تحقیق حاضر شامل متون منتخبی از رسانهها و مطبوعاتی است که به صورت موردی از خیریهها و سمنهای فعال در زمینه کودکان کار و خیابان در دهه هشتاد و نود شمسی انتخاب شده است. بررسی و تحلیل متون انتخابی پیرامون تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاههای ایدئولوژیکی نهادهای مربوطه به مفصلبندی گفتمان برای تعیین محل نزاع معنایی آنها توصیف و تبیین گردیده است.
According to Lacla and Moff's (1985) post-structuralism theory, all social phenomena are shaped by discursive processes, and society is the arena of struggle for defining and fixing meaning. They argue that discourses are always competing with each other to influence public opinion, using semantic mechanisms through various means, such as the press, and that these semantic conflicts are subject to social change. In this study, by combining Laclau and Moff's theory and Critical Discourse Analysis Theory of Falkloff (1995), which introduces language as a social application with different uses, it aims to develop semantic social features in discourse of NGOs(As the first group of the present study) and charities (as the second group), as well as how they form and interact and represent the semantic conflicts of these two discourses in social circles, especially the press in the field of children on the street. Also, in the present study, based on Fairclough's view, discourse articulation and the use of two important highlighting and marginalization mechanisms and other critical analysis processes such as passivation and nomination which are highlighting tools, the intellectual, political and social perspectives of the activists of the two aforementioned groups are identified. The data of the present study include selected texts from the media and press that were selected as a case study of charities and NGOs that they active on the field of street children in the 2000s and 2010s. The analysis of selected texts on critical discourse analysis has been described and explained from the ideological perspectives of the relevant institutions for articulating the discourse to determine the location of their semantic conflicts.
خلاصه ماشینی:
مقايسه مشخصه هاي اجتماعي-معنايي در گفتمان سازمانهاي مردم نهاد (سمن ها) و مؤسسات خيريه بر اساس رويکرد تحليل گفتمان انتقادي فرکلاف، لاکلا و موف 1 سارا زارع 2 معصومه ارجمندي چکيده طبق نظريه پساساختگرايي لاکلا و موف (١٩٨٥)، همه پديدههاي اجتماعي تحت تاثير فرآيندهاي گفتماني شکل ميگيرند و اجتماع، عرصه مبارزه براي تعريف و تثبيت معنا است .
در اين پژوهش با تلفيق نظريه لاکلا و موف و نظريه تحليل گفتمان انتقادي فرکلاف (١٩٩٥) که زبان را به عنوان کنش اجتماعي با کاربرد متفاوت معرفي ميکند، قصد بر اين است تا مشخصه هاي اجتماعي- معنايي در گفتمان سمن ها (به عنوان گروه اول تحقيق حاضر) و مؤسسات خيريه (به عنوان گروه دوم) و نيز چگونگي شکل گيري و تعامل بين آنها و بازنمايي منازعات معنايي اين دو گفتمان در محافل اجتماعي به ويژه مطبوعات در حوزه کودکان کار و خيابان بررسي شود.
همچنين ، در پژوهش حاضر بر اساس ديدگاه فرکلاف، مفصل بندي گفتمان و استفاده از دو سازوکار مهم برجسته سازي و حاشيه راني و فرايندهاي ديگر تحليل انتقادي مانند مجهولسازي و اسم سازي که از ابزارهاي برجسته - سازياند، ارتباط بين ديدگاههاي فکري، سياسي و اجتماعي فعالان دو گروه نامبرده مشخص و تبيين مي شود.
در واقع با انتخاب نشانه هاي گفتمان کودکان کار(که در نظر فرکلاف همان گزينش هاي واژگاني به حساب مي- آيند) به برجسته سازي نقش دولت در تضعيف و عدم حمايت سمن ها اشاره ميکند نکته مهم ديگري نيز وجود دارد و آن نکته برجسته سازي نياز کودکان کار به فعالان اين حوزه به عنوان مدافعان آنها است که براي اين برجسته سازي از ابزار تحليل متن فرکلاف استفاده ميکند.