چکیده:
الگوگرایی یکی از گونههای اخلاق فضیلت است که مطابق آن اسوۀ اخلاقی معیار اساسی اخلاق است. تا کنون دو قرائت مختلف از الگوگرایی ارائه شده است؛ قرائت برخاسته از سنت مسیحی و قرائت برخاسته از سنت اسلامی/شیعی. الگوگرایی در سنت مسیحی با نوشتههای زگزبسکی و تحت تأثیر اندیشه مسیحی و شخصیت حضرت عیسی مطرح شده است. نظریه اخلاق ولایی که بر پایۀ معارفِ نقلی شیعه طرح شده، شباهت بسیاری به نظریه زگزبسکی دارد. در اندیشۀ شیعی اسوههای تمامعیار معصومِ از گناه و خطا هستند و گفتار و رفتار معصومان معیاری برای شناخت مفاهیم و مصادیق اخلاقی است. هدف نوشتار تبیین و تطبیق این دو دیدگاه، نشان دادن برخی مزایای اخلاق ولایی بر الگوگرایی مسیحی با بیان عنصر عصمت اسوه و نقش باور به آن در دفع برخی اشکالات الگوگرایی است. در این مقاله روش جمعآوری دادهها کتابخانهای و روش تحلیل تطبیقی است. باور به عصمت اسوهها در نظریه الگوگرایی اشکالاتی از قبیل عدم اعتماد به همه کنشها و منشهای الگو، طفولیت اخلاقی و نسبیت را از این نظریه دفع میکند. باور به عصمت الگوی تمام عیار، موجب مزیّت الگوگرایی برخاسته از سنت شیعی بر الگوگرایی برخاسته از سنت مسیحی خواهد شد.
Exemplarism is a form of virtue ethics that posits moral exemplars as fundamental criteria of morality. Currently, two distinct versions of exemplarism have been articulated: one rooted in the Christian tradition and another in the Islamic-Shiite tradition. The Christian perspective, as expounded by Zagzebski, draws inspiration from the character of Jesus Christ. On the other hand, the theory of authoritavist (wilaʾi) ethics, derived from the transmitted teachings of Shiism, shares notable similarities with Zagzebski’s theory. In the Christian tradition, exemplars are developed based on the writings of Zagzebski, guided by Christian principles and the character of Jesus Christ. In contrast, Shiite exemplarism holds that perfect exemplars are infallible, immune from sins and mistakes. Accordingly, their speeches and actions serve as criteria for understanding moral concepts and instances. This article aims to clarify and compare these two perspectives, highlighting the advantages of authorativist ethics over Christian exemplarism. It emphasizes the concept of infallibility (ʿisma) of the exemplar and explores how this belief addresses objections raised against exemplarism. Drawing upon a library and analytical comparative method, this article contends that the belief in the infallibility of exemplars addresses objections such as the unreliability of all actions and characteristics of the exemplar, moral immaturity, and relativism. The acceptance of the infallibility of the perfect exemplar stands out as a distinctive advantage of Shiite exemplarism over its Christian counterpart.
خلاصه ماشینی:
فضیلتگرایی با محوردانستن فضیلت و منش فرد، بر عقل عملی، اسوۀ اخلاقی و زندگی سعادتمندانه تأکید میکند؛ اما در اینکه کدامیک از این مفاهیم اصیل است و دیگر مفاهیم از آن مشتق میشود و یا اینکه همه یا بخشی از اینها اصیل است، محل اختلاف فضیلتگرایان است.
آنها همواره یکی از رسالتهای مهم پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و ائمهعلیهم السلام را تبیین و تکمیل و ترویج معارف و مکارم اخلاقی میدانستند و البته روایات Linda Zagzebski مشهوری همچون «علیکم بمکارم الاخلاق، فان الله بعثنی بها» (طوسی، 1414ق، ص 478) بیانگر این مهم است.
او همۀ مفاهیم اخلاقی را با ارجاع مستقیم به الگو تعریف میکند؛ برای مثال، در نگاه او فضیلت، خصلتی است که در الگو تحسین میشود و شخصی مثل الگو را از برخی جهات تحسینبرانگیز میکند (زگزبسکی، 1401، صص 37 و 157).
در اینجا دو نکته مهم است: اول اینکه، عامه مردم نیازی به تحلیل پسینی برای استفاده از الگو و اخلاقیات او ندارند، مانند اینکه برای شناخت و استفاده از آب نیازی به شناخت عناصر او نیست و دوم اینکه، زگزبسکی معتقد است چیستی الگو به ساختار روانیشناختی شخص بازمیگردد و این را فرضیۀ محتمل خود بیان میکند (زگزبسکی، 1401، ص 33).
نسبتِ منوجهِ تحسین و الگو، سبب این پرسش میشود که اساساً چه نیازی به طرح الگوی اخلاقی در نظریه است؟ در نظریۀ زگزبسکی آنچه در حقیقت با اخلاق و مفاهیم اخلاقی پیوند دارد، تحسین متأملانه است.
[In Persian] An Analysis of Mahmoud Ayoub’s Theory of Redemptive Suffering in Islam#$ # Mohammad Mahdi Keshavarz Moravveji1 Christopher Paul Cl Rasoul Rasou 1.