چکیده:
مردمسالاری دینی به عنوان یک مفهوم بدیع در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه ما مطرح شده و به مثابه یک فلسفه سیاسی و الگوی حکومتی خاص و مستقل، در مقابل فلسفههای سیاسی و الگوهای حکومتی بدیل، به ویژه سکولاریسم و بنیادگرایی خود را عرضه کرده است. مدعای اصلی مردمسالاری دینی در ایران این است که بدون نگاه صرف مادی به اصول عرفی، انسانمحورانه، فردگرایانه و سودانگارانه؛ میتوان حکومتی مردمی، اما مبتنی بر ارزشهای دینی و در چارچوب احکام الهی نیز برپا کرد. در واقع مسأله اصلی تحقیق این است که تاکنون تلاشی جدی، برای مقایسه سه نوع نظام سیاسی بدیل (مردم سالاری دینی، سکولاریسم و بنیادگرایی) به منظور نشان دادن نقاط افتراق آنها از یکدیگر یا احیاناً برخی وجوه تشابه آنها صورت نگرفته است. در این مقاله برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلیِ مبتنی بر استدلال منطقی، به مقایسه تطبیقی بین مردم سالاری دینی با سکولاریسم و بنیادگرایی بپردازیم تا ضمن احصاء نقاط افتراق و اشتراک آنها، مولفهها و شاخصهای مردمسالاری دینی را نیز تبیین نماییم.
Religious democracy has emerged as a novel concept in the political and cultural space of our society and has presented itself as a political philosophy and a special and independent model of government, as opposed to political philosophies and alternative models of government, especially secularism and fundamentalism. The main claim of religious democracy in Iran is that without a purely materialistic view of customary, humanistic, individualistic and commercial principles; A popular government can be established, but based on religious values and within the framework of divine commandments. In fact, the main point of the research is that so far no serious attempt has been made to compare the three types of alternative political systems (religious democracy, secularism and fundamentalism) in order to show their differences or possibly some similarities. In this article, using a descriptive-analytical method based on logical reasoning, we make a comparative comparison between religious democracy and secularism and fundamentalism in order to enumerate their differences and commonalities, components and indicators of democracy. Let us also explain religion.
خلاصه ماشینی:
در واقع مسأله اصلي تحقيق اين است که تاکنون تلاشي جدي، براي مقايسه سه نوع نظام سياسي بديل (مردم سالاري ديني، سکولاريسم و بنيادگرايي) به منظور نشان دادن نقاط افتراق آنها از يکديگر يا احياناً برخي وجوه تشابه آنها صورت نگرفته است .
در حقيقت عدم تحقق مردم سالاري ديني (به معناي واقعي) در ايران موجب نزاع بخش هاي سنتي و مدرن جامعه شده که با متراکم شدن و فعال شدن شکاف هاي فرهنگي، ديني و سياسي، امکان استفاده از ظرفيت دو گفتمان سنتي و مدرن جامعه را براي همپذيري در حيات فردي، اجتماعي و سياسي از بين ميبرد و در صورت تداوم نزاع اين دو نحله فکري، آسيب هاي فراواني به تماميت ارضي، وحدت سرزميني و سرنوشت کشور وارد خواهد شد و وقوع شرايط ناگوار کشورهاي همجوار براي کشور ما نيز دور از ذهن نخواهد بود.
آيا مردم سالاري ديني به عنوان مناسب ترين بديل نظام هاي سکولار و بنيادگرا در ايران مطرح است ؟ مباني نظري : اگرچه نسبت اسلام و دموکراسي به وسيله افراد مختلف و از زواياي گوناگون موردبررسي قرارگرفته ، اما در اين مقاله تلاش ميشود که مردم سالاري ديني که در واقع تلفيق دو عنصر دموکراسي و اسلام در جامعه ايران است ؛ تبيين شود.
هدف اصلي مقاله نيز که در تحقيقات مشابه مغفول واقع شده است ؛ تبيين مردم سالاري ديني متناسب با جامعه مسلمان ايراني و مقايسه تطبيقي آن با دو نوع نظام سياسي بديل (سکولار و بنيادگرا) است .