چکیده:
فقه حکومتى ، علم به احکام شرعى فرعى ازروى ادلّه تفصیلى بارویکردى کلان وحکومتى می باشد. پس از انقلاب اسلامی و به موازات طرح و پیگیرى اهداف انقلاب، مسئله بسط عدالت در صدر قرار گرفت . مرحله توسعه انقلاب و تبدیل آن به تمدن اسلامى و بسط عدالت اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى، نیازمند فقهى عدالت معیار و عدالت گستر است و نگاه حاکم در فقه عدالت گستر، باید نگاه کلان، اجتماعى و حکومتى باشد.برآمدن خلافت اموی نه بر بنیان مشروعیت الهی بلکه بر مشروعیت زور و خشونت بود. برای استقرار و تثبیت خود، سیاست های خشونت باری در قلمرو اسلامی به کار بست و باعث ایجاد جو رعب و وحشت گردید. هر صدای مخالف را سرکوب و با سیاست خشن به غصب قدرت و اموال مردم اقدام کرد. این تحقیق در پی پاسخ به این سوال است که بنی امیه برای مشروعیت بخشیدن به حکومت و سیاست های خود، چه اعمالی را به کار برد؟ نتایج تحقیق نشان داد: با به قدرت رسیدن معاویه خلافت تقریباً موروثی شد و چون غالبیت مسلمانان پذیرای این موضوع نبودند، مشوعیت بنی امیه زیر سؤال و از آن ایراد گرفته شد و باعث بروز نارضایتی ها و مخالفت شدیدی از سوی مسلمانان و بزرگان قوم گردید. ب
Governmental jurisprudence is the science of sub-shari'i rulings based on detailed evidences of large-scale and governmental activities. After the Islamic revolution and in parallel with the planning and pursuit of the goals of the revolution, the issue of expanding justice came to the fore. The stage of development of the revolution and its transformation into Islamic civilization and the development of social, political, cultural and economic justice requires the jurisprudence of standard justice and comprehensive justice, and the ruling view in the jurisprudence of comprehensive justice must be a macro, social and government perspective.The emergence of the Umayyad caliphate was not based on divine legitimacy but on the legitimacy of force and violence. In order to establish and stabilize himself, he used violent policies in Islamic territory and created an atmosphere of terror. He suppressed every dissenting voice and usurped people's power and property with violent politics. This research seeks to answer the question, what practices did the Umayyads use to legitimize their government and policies? The results of the research showed: When Muawiya came to power, the caliphate became almost hereditary, and because the majority of Muslims did not accept this issue, the Umayyads' philanthropy was questioned and criticized, and it caused dissatisfaction and strong opposition from the Muslims and the elders of the nation.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق در پی پاسخ به این سوال است که بنی امیه برای مشروعیت بخشیدن به حکومت و سیاست های خود، چه اعمالی را به کار برد؟ نتایج تحقیق نشان داد: با به قدرت رسیدن معاویه خلافت تقریباً موروثی شد و چون غالبیت مسلمانان پذیرای این موضوع نبودند، مشوعیت بنی امیه زیر سؤال و از آن ایراد گرفته شد و باعث بروز نارضایتیها و مخالفت شدیدی از سوی مسلمانان و بزرگان قوم گردید.
و با مشروعیت زور وخشونت حاکمیت خود را بسط داده و پایه ای شدند تا حکومت های بعدی برخلاف رویه پیامبر و خلفای راشدین سیاست بنی امیه را در امر خلافت و مدیریت جامعه به کار ببرند.
138 این تحقیق در پی آن است که به طور مجمل این وضعیت و پاره ای از سیاست ها و اقدامات خشونت بار خلفای اموی را بازبینی و نشان دهد و این که بنی امیه برای مشروعیت بخشیدن به حکومت و سیاست های خود، چه اعمالی را به کار برد؟ مفروض بنی امیه با به کار بردن سیاست خشونت و زور و غارت اموال مردم که رکن رکین حکومت داری آنها بود، به تثبت و مشروعیت بخشیدن به نظام خود عمل نمودند.
این فرض حکومت و حاکمیت بنی امیه و بعدها بنی عباس و سایر حکومت های تمدن اسلامی بوده است که با به کاربردن زو ، تدبیر و خشونت و همچنین در کنار آن برخورداری از مشروعیت دینی که خلفا با تکیه بر آن و استحصال از پیامبر و خلفای راشدین بهره مند شدند و به توجیه حکومت خود و اعمال آن پرداختند.