چکیده:
سبب گسترش تحقیقات لغوی و دستوری و بلاغی و ادبی در شبه قاره
هند و پاکستان علاقۀ مردم این خطه بوده است به زبان فارسی که
روزگاری مهمترین زبان فرهنگی آسیا بوده است.
زبان فارسی در شبه قاره در دربار و ادارات و دفاتر دولتی رسمیت
پیدا کرده بود که در نتیجه آن علوم و فنون نیز به آن زبان نوشته میشد.
سلاطین بزرگ اسلامی تا حد زیادی از رجال سیف و قلم ایران
استفاده میکردند و بدین وسیله در نشر زبان فارسی کوشیدهاند.
نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان نیز فارسی را فرا گرفتند
چنانکه مرهتهها زبان فارسی را زبان اداری خود قرار دادند و در پنجاب
سیکها فارسی را درجه زبان رسمی و سلطنتی بخشیدند و حتی انگلیسیها
برای نیل به هدف مخصوص تجاری و سیاسی خودشان فرا گرفتن زبان
فارسی را در شبه قاره اجباری قرار دادند. لرد وارن هستنگر برای این کار
مدرسه ای در کلکته بنا نهاد.
در دو قرن گذشته نفوذ بیگانگان در شبه قاره، فرهنگ و ادب فارسی
را از زندگی سیاسی اجتماعی این سرزمین زدوده و زبان آنان را جایگزین
فارسی نموده است. و میبینیم که زبان فارسی در این سرزمین از مقام خود
سقوط کرده است. و این دوره را باید بنام دورة انحطاط فارسی یاد نمود.
ولی بعد از حمله شوروی به افغانستان جمعیت قابل ملاحظه ای
افغانها به پاکستان مهاجرت کردند که همه آنان زبان دری (فارسی) بلد
بودند. چون مردم محلی مجبور بودند که با آنان بزبان فارسی تکلم کنند
این امر باعث گردید که مردم ایالت سرحد از نو بزبان فارسی آشنا شده و
این زبان باردیگر در این سرزمین رونق شگفت آوری بدست آورد. چون
اینجانب در شهر پیشاور زندگی میکنم و بعنوان استادیار زبان فارسی در
دانشگاه و دوستدار این زبان روند و تحول کنونی در این مورد را بخوبی
درک میکنم.