چکیده:
فرش به مثابۀ نظام گفتمانی وارد تعامل با فضا، ابژههای پیرامون خود و همچنین انسان میگردد. این امر سبب میشود تا فرش اثر هنری سیال تلقی گردد. این سیالیت سبب میشود تا فرش هم جنبۀ کاربردی ـ استعمالی داشته باشد و هم مانند موزه دارای ویژگیهای نمایشی، زیباییشناختی و تخیلی باشد. فرش با حرکت بین سنت و مدرنیته، ما را از دور تا نزدیک، از فرهنگ تا طبیعت، از واحد تا متکثر و از شناخت تا هیجان به حرکت در میآورد. فرش با ورود به دو نظام گفتمانی جانشینی و همنشینی قدرت حضور خود را توسعه میدهد. فرآیند جانشینی عامل تولید استعاره است؛ همانطور که فرآیند همنشینی عامل تولید روایت است. به همین دلیل فرش با کارکرد موزهای خود هم وجهی شاعرانه و موسیقیایی و هم وجهی تاریخی و روایی دارد. همین قدرت گفتمانی است که سبب میگردد تا همۀ ابژههای پیرامون فرش به آن تفویض اختیار کنند و فرش به صدای همۀ آنها تبدیل شود. پس موزه بودن فرش یعنی همین قدرت نمایندگی همۀ ابژههای هنری پیرامون. چگونه فرش میتواند از زمینی بودن تا قدسی شدن و از فرهنگ تا طبیعت در نوسان باشد؟ هدف از این مطالعه بررسی ویژگیهای گفتمانی فرش جهت دسترسی به کارکرد موزهای آن و سپس عبور از وجه موزهای جهت کشف جنبههای هستایشی و وجودی آن است. همچنین نشان خواهیم داد که فرش با ایجاد مرز بین دو جهان درون و بیرون از خود دو زمان حال و لحظهبارقهای را خلق میکند.
The carpet, as a discourse system, interacts with the space, objects surrounding it, and humans, which grants it the status of a fluid work of art. Such fluidity gives the carpet both a practical-utility aspect, and a museum-like aspect with display, aesthetic and imaginative features. Moving between tradition and modernity, the carpet moves us from far to near, from culture to nature, from singular to plural, and from knowledge to excitement. Drawing on both the syntagmatic and paradigmatic axes in the discourse system, the carpet develops its power of presence. The paradigmatic process results in the creation of metaphors, while the syntagmatic process results in the creation of narratives. As a result, through its museum function, the carpet enjoys both a poetic and musical dimension and a historical and narrative dimension. Such a discoursal power causes all objects surrounding the carpet to delegate their powers to it, thereby making the carpet the singular voice of them all. Therefore, the museum function of the carpet means the very representation power for all surrounding art objects. How can the carpet fluctuate from earthly to divine and from culture to nature? The present study attempts to investigate the discourse features of the carpet in order to access its museum function and, then, moves on to discover its formative and existential aspects. We will also show that by creating a border between its two internal and external worlds, the carpet creates both a present time and a “moment of aesthesia” (moment d'esthesie).
خلاصه ماشینی:
از جنبهای دیگر باید گفت که فرش با وجود آن که ابژهای ثابت است، اما در درون خود با توجه به طرح و نقشی که داراست جنبههای قابل توجهی از حرکت را نیز دارد و از طریق نقشهای خود وارد گفتوگویی درونی با مخاطب میشود.
انسان وقتی در موزه قرار میگیرد با هر کمیتی و کیفیتی که باشد درون فضای موزه حرکت میکند و بنابراین این حرکت و راه رفتن درون موزه به هر شکلی که باشد تولید ریتم میکند؛ یعنی موزه مکانی است که ریتم حرکت ما را نسبت به فضا تعیین میکند؛ یعنی در بعضی جاها باید رتیم را کند کنیم و در بعضی جاها باید توقف کنیم و در جاهایی دیگر حرکتی بینابین داشته باشیم.
procès narratif ژاک فونتنی و نیکلا کوئنیاس (Fontanille et Couégnas, 2018 : 81) در دیدگاهی نشانهمعناشناختی حضور را به فرآیند انسانشناختی گره میزنند و شیوۀ حضور کنشگران را در کل تابع فرآیندی به ترتیب زیر میدانند: «الف) هستههایی ترکیبی که در نهایت باید در نتیجۀ ارتباط آنها نقطۀ وحدت آنها را یافت (نظام شبکهمحور 1 )؛ ب) هستهها و قدرتهای کنشی که برای تولید صحنههای گفتمانی ضروری هستند (استحاله 2 )؛ ج) فضای تاییدی، ایجابی و باورمحوری که هستههای کنشی ایجاد میکنند تا به این ترتیب نیرویی جمعی تحقق یابد و وجه حضوری و وجودی هسته مورد حمایت قرار گیرد (قدرت تخیل 3 )؛ د) تمایز بین نقشهای کنشی، به ویژه نقشهای کنشگر و کنشپذیر (کارکرد راهبردی 4 )؛ ه) سکانسبخشی به این نقشها با توجه به کاربرد متفاوت آنها در موقعیتهای مختلف تا جایی که به تثبیت هویت آنها بینجامد (تکرارپذیری 5 ).