چکیده:
یکی از مهمترین موضوعاتی که مورد اهتمام جدی اندیشمندان و متفکران غربی در فضای مطالعات اسلامی قرار گرفته، اندیشۀ موعودگرایی است. هانری کربن از جمله اندیشمندان پرآوازهای است که پژوهش در مورد دکترین موعودگرایی را در صدر مطالعات اسلامی خود قرار داده است و لذا پرداختن به اندیشههای وی، به ویژه ایدۀ موعودگرایی، اهمیت بسزایی دارد. آنچه توجه به آن در فضای اندیشۀ اسلامی بسیار ضروری مینماید این پرسش است که کُربن در سیر مطالعات اسلامی خویش، به چه میزان توانسته است به کُنه و حقیقت اندیشۀ موعودگرایی از منظر قرآن و روایات راه یابد؟ نوشتار حاضر کوشیده است با استمداد از روش توصیفیتحلیلی، اندیشۀ موعودگرایی کُربن و میزان انطباق دیدگاه وی با آموزههای قرآن و روایات را بررسی کند. نتایج تحقیق نشان میدهد که اندیشۀ موعودگرایی کربن نقاط مثبتی مانند استفاده از روش پدیدارشناسی در پژوهش، توجه به ظهور امام عصر (عج) بهعنوان آشکارکنندۀ زوایای باطنی دین، درنظرگرفتن امام عصر (عج) بهعنوان تجلی ذات خداوند و تقض توهمات مدعیان دروغین و نیز نقاطی منفی ازجمله بیتوجهی به اقامۀ عدل در رسالت امام عصر (عج)، بیتوجهی به وظایف منتظران در حوزۀ رسالت امام عصر (عج)، تأثیرپذیری از نظریۀ عالم هورقلیا در بیان زمان و مکان زندگی امام عصر (عج)، استناد صرف به خطبۀ البیان در بحث انسان کامل دارد. روش گردآوری دادهها در این پژوهش کتابخانهای است.
One of the central themes garnering serious attention from Western scholars and thinkers in the realm of Islamic studies is the doctrine of messianism. Henry Corbin stands out as a highly acclaimed scholar who has placed research on the messianic doctrine at the forefront of his Islamic studies. Therefore, delving into his ideas, especially the concept of messianism, holds considerable significance. What warrants particular consideration in the Islamic thought space is the question of how far Corbin has managed to grasp the core and reality of messianic thought from the perspective of the Quran and narrations during his Islamic studies. This paper endeavors, using a descriptive-analytical approach, to examine Corbin's messianic thought and assess the alignment of his views with the teachings of the Quran and narrations. The research findings indicate that Corbin's messianic thought has positive aspects such as employing phenomenological methods in research, focusing on the emergence of Imam Mahdi (AS) as the manifest revealer of the inner dimensions of religion, considering Imam Mahdi (AS) as the manifestation of the essence of God, and challenging the illusions of fraudulent claimants. However, it also reveals negative aspects like neglecting the establishment of justice in the mission of Imam Mahdi (AS), overlooking the responsibilities of the Awaited in the realm of the mission of Imam Mahdi (AS), susceptibility to the theory of the Hurqolya in describing the time and place of Imam Mahdi's (AS) life, and over-reliance on the Khutbat al-Bayan in the discussion of the perfect human. The data collection method employed in this research is library-based.
خلاصه ماشینی:
نتایج تحقیق نشان میدهد که اندیشۀ موعودگرایی کربن نقاط مثبتی مانند استفاده از روش پدیدارشناسی در پژوهش، توجه به ظهور امام عصر (عج) بهعنوان آشکارکنندۀ زوایای باطنی دین، درنظرگرفتن امام عصر (عج) بهعنوان تجلی ذات خداوند و تقض توهمات مدعیان دروغین و نیز نقاطی منفی ازجمله بیتوجهی به اقامۀ عدل در رسالت امام عصر (عج)، بیتوجهی به وظایف منتظران در حوزۀ رسالت امام عصر (عج)، تأثیرپذیری از نظریۀ عالم هورقلیا در بیان زمان و مکان زندگی امام عصر (عج)، استناد صرف به ین مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد «محمدرضا فاضلی» تحت عنوان « تحلیل انتقادی اندیشۀ موعودگرایی هانری کربن و سیدحسین نصر از منظر قرآن و روایات »است که با راهنمایی «دکتر سیدکریم خوب بین خوش نظر » در «دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، دانشکده علوم قرآنی تهران » انجام پذیرفته است.
یکی از این اندیشمندان هانری کربن است که بخشی از عمر خویش را در ایران، صرف مطالعه و تحقیق و بررسی در حوزههای عرفان، فلسفۀ اسلامی، اسلام شیعی و موعودگرایی کرد و توانست با انديشهورزیهای پر از جِدّ و جهد خويش، بهخوبي جايگاه خود را در بين انديشمندان دوران معاصر پيدا كند؛ لذا پرداختن به انديشههاي وی در زمينۀ مطالعات اسلامي و بهخصوص دكترين موعودگرایی، اهميت ويژهای دارد.
از نقاط منفی اندیشۀ موعودگرایی هانری کربن میتوان به بیتوجهی به اقامۀ عدل در رسالت امام زمان (عج)، بیتوجهی به وظایف منتظران، تأثیرپذیری از نظریۀ عالم هورقلیا در بیان مکان و زمان زندگی امام عصر (عج) و استناد صرف به خطبۀ البیان در بحث انسان کامل اشاره کرد.