چکیده:
ایران، کشوری برخوردار از تنوع فرهنگی است که گروههای متعدد زبانی، مذهبی، قومی در آن، قرنها است در کنار یکدیگر زندگی نموده و روابط قومی-ملی منحصر به فردی را تجربه نمودهاند. ماهیت و کیفیت همزیستی عموما مسالمت آمیز بین گروههای متعدد جامعوی در ایران، با شکلگیری دولت ملی در آغازین سالهای قرن گذشته و همزمان با تحولات صنعتی ناشی از کشف و استخراج نفت، با تغییراتی همراه بوده است. در این میان، جنوب ایران که محور این تحولات صنعتی است و از غنای فرهنگی متنوع و ویژهای (به دلیل زیست گروههای قومی متعدد) برخوردار است، شاهد روندها و رخدادهای ویژهای حول هویتهای قومی و همزیستی ملی بوده است. قوم بختیاری، به عنوان یکی از اقوام ساکن در جنوب ایران، نقش ویژهای در این روندها ایفا نموده و البته از این روندها، تاثیر پذیرفته است. آنچه که در این میان شایان توجه است، این است که با وجود مطالعات گسترده ی تاریخی، انسان شناسی و جامعه شناسی در خصوص روابط بین قومی و قومی-ملی در ایران، کمتر شاهد آن بودهایم که این تنوع فرهنگی ویژه و روابط قومی-ملی در ایران، در یک چشم انداز حقوقی و بر محور انتظارات مشروع برآمده از هویت گروهی مورد مطالعه قرار گیرد. اهمیت اینگونه مطالعات، زمانی روشن تر خواهد شد که بر این امر اهتمام داشته باشم که بررسی و تعمق در مطالبات و انتظارات گروههای قومی و ماهیت ارتباط با دولت ملی و تغییرات صورت گرفته در آن، میتواند گامی مهم در بقا و رشد همبستگی ملی در جوامع مختلف، از جمله در ایران باشد. با چنین رویکردی، این مقاله در تلاش است که با بررسی و مطالعه ی روابط قوم بختیاری با دیگر گروههای قومی در جنوب ایران و با دولت مرکزی، به ویژه همزمان با سالهای آغازین استخراج نفت، در یک چشم انداز حقوقی، بر این مهم تاکید ورزد که چگونه این قوم در کنار تلاش برای حفظ و توسعه هویت فرهنگی خود، توانسته است در حفظ و بقای هویت ملی ایرانی نیز نقش آفرینی نماید. به عبارت دیگر، با واکاوی تغییرات صورت گرفته حول هویت بختیاری، این نوشتار تلاش خواهد کرد که به این پرسش بپردازد که انتظارات مشروع قومی (در اینجا بختیاری) چگونه در چارچوبهای ملی، تبیین و تفسیر شده است و چگونه میتوان با یک رویکرد حقوقی به این انتظارات پاسخ داد و از آن در جهت انسجام ملی بهره برد.