چکیده:
در یک رویکرد جامعه شناسانه، طبقات اجتماعی یکی از عوامل موثر سیاسی شناخته می شوند که میزان اثر گذاری آن بستگی به قدرت دولت و ماهیت طبقات دارد. طبقات اجتماعی با توجه به متغیر زمان و مکان و عواملی از قبیل توسعه صنعتی، نوسازی ، سطح آموزش، تعاملات بین المللی و...متحول می شوند و البته ممکن است قدرت حاکم با توجه به نگرش سیاسی و در جهت ایجاد پشتوانه اجتماعی برای خود، بلوک بندی اجتماعی را متحول کند. چنانکه پهلوی دوم در جهت حامی پروری تلاش کرد بلوک بندی طبقات اجتماعی در ایران را از سنتی به مدرن تغییر دهد . اگرچه در این امر موفق نشد . هدف پژوهش حاضر بررسی تعامل سیاست وطبقات اجتماعی در دوره پهلوی است. در این مقاله با بهره گیری از نظریه مارکس به این مسئله پرداخته ایم که اهداف پهلوی دوم در ایجاد تحول طبقات اجتماعی چه بوده است ؟در راستای سوال مطروحه این فرضیه مورد سنجش واقع شد که (( به نظر می رسد اهداف پهلوی دوم در جهت تغییر بلوک بندی طبقات اجتماعی از سنتی به مدرن در جهت حامی پروری بوده که در این امر موفق نشده است)). فرضیه مذکور با بهره گیری از منابع معتبر و مکتوب مورد بررسی قرار گرفت و یافته های مقاله حاکی از آن است که طبقات ایجاد شده از استراتژی های پهلوی دوم حمایت ننموده و بتدریج مخالف نظام پهلوی شده و در تحول سیاسی به مخالفان پیوستند .
In a sociological approach, social classes are known as one of the effective political factors, the extent of which depends on the power of the government and the nature of the classes. Social classes change according to the variable of time and place and factors such as industrial development, modernization, level of education, international interactions, etc., and of course, it is possible that the ruling power may change according to the political attitude and in order to create social support for itself. , to revolutionize social blocking. As Pahlavi II tried to change the social class block in Iran from traditional to modern in order to patronize education.Although he did not succeed in this. The purpose of this research is to investigate the interaction between politics and social classes in the Pahlavi period. In this article, by using Marx's theory, we have addressed the issue of what were the goals of the Second Pahlavi in creating the transformation of social classes? In line with the proposed question, this hypothesis was evaluated that (it seems that the goals of the Second Pahlavi in the direction of change Blocking of social classes from traditional to modern is in the direction of patronage, which has not been successful in this matter)). The mentioned hypothesis was investigated using reliable and written sources and the findings of the article indicate that the created classes did not support the strategies of the second Pahlavi and gradually became against the Pahlavi system and joined the opposition in the political transformation.
خلاصه ماشینی:
علت اين امر به نظر وبـر دو چيـز بـود: اول کارکنان يقه سفيد به کارگران بخش توليد ابدًا به چشم برادري نگاه نمي کنند؛ دوم براي وبـر آشکار بود که تفاوت در تحصيلات و آموزش و داراييهـايي کـه جـزو وسـايل توليـد هسـتند، اهميت زيادي در شکل گيري روانشناسي اجتماعي دارند (ابراهيمي، ١٣٧٦، ٢٢) در کاربست نظريه مارکس مي توان چنين انديشيد که مطابق با نظريه مـذکور ايـران در دوره پهلوي دوم عبور از سنت به مدرنيسم يا به تعبير ديگر از فئوداليسـم بـه سـرمايه داري را تجربـه کرد و طبقات سنتي از قبيل زمين داران (اربابان)و رعايا(دهقانان)به تدريج تضعيف و بجاي آنهـا طبقه سرمايه داري مدرن و کارگران جايگزين شدند.
و همانطور که اشاره شد نيـاز جامعـه بـه نيـروي متخصـص موجـب ايجـاد طبقـه متوسـط بـا طيف هاي مختلف گرديد که اعضاي اين طبقه تشکيل دهنده اصـلي سيسـتم حکـومتي در دوره پهلوي بودند طبقه متوسط جديد در ايران با تلاشهاي رضـا شـاه بـراي ايجـاد ارتـش مـدرن و ديوان سالاري متمرکز کارآمد شروع به ظهور کرد.
اين قانون مهمترين تـاثير را در شـکل گيـري طبقات اجتماعي بويژه( طبقه متوسط )جديد داشت ـ اصل فروش سهام کارخانجات دولتي به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضي در راستاي تأمين سرمايه لازم جهـت خريـد امـلاک مالکـان ودر اختيـار قـرار دادن زمين هاي خريداري شده به کشاورزان اين اصل به عنوان اصل سوم انقلاب مطرح شد تـا از طريق درآمد حاصل از فروش سهام کارخانجات دولتـي برنامـۀ اصـلاحات ارضـي بـه صورت کامل اجرا شود.