چکیده:
علامهطباطبایی از جمله مفسران موافق با وجود مجاز در قرآن بوده و در کتاب المیزان فی تفسیر القرآن از مجاز بودن بسیاری از آیات در تفسیر بهره بردهاند. دیدگاههای ایشان، در موارد نادری که قائل به مجاز بودهاند، به دلیل «عدم سازگاری با قواعد بلاغی» یا «عدم اشاره به مجازیت در برخی از کلمات و آیات» با وجود برخورداری از شرایط لازم برای مجازیّت، قابل تامل و نقد است؛ پرداختن به این بحث با عنایت به جایگاه علمی رفیع علامهطباطبایی در حوزههای مختلف معارف دینی، به ویژه در عرصهی تفسیر و استفاده مجامع تفسیری از کتاب تفسیری ایشان، اهمیتی والا دارد؛ از اینرو، هدف نوشتهی پیشرو پاسخگویی به این سوال اصلی است: نقد تحلیلی دیدگاههای علامهطباطبایی در مورد مجازهای قرآن چیست؟ این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای و نرم افرازی و با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت و نتایج زیر به دست آمد: با توجه به قواعد بلاغی، برخی از آیاتی که علامه 6 به دلایلی خاص (که در متن مقاله بدانها اشاره خواهد شد)، از آنها در قالبهای «استعارهی مصرحه»، «استعارهی مکنیه» و «تمثیل» یاد نموده قابل نقد است، همینطور عدم اشاره ایشان به برخی از موارد «مجازهای مرسل» و «مجازهای عقلی»، محل تامل میباشد.
AbstractAllameh Tabatabaei is one of the commentators who agree with the existence of Metaphor (majaz) in the Quran and in his book “Al-Mizan fi Tafsir al-Quran”, he has taken advantage of the metaphorical meaning of many verses in his interpretation. The rare cases which have been considered as metaphors by him, are criticizeable because of “Incompatibility with Rhetorical Rules” or “Lack of Mentioning Metaphors in Some Words and Verses”. Dealing with this discussion, considering the high scientific position of Allameh Tabatabaei in various fields of religious education, especially in the field of interpretation and the use of his exegetical book by exegetical assemblies, is of great importance; Therefore, the goal of the present article is to answer this main question: What is the analytical criticism of Allameh Tabatabaei’s views on the metonymies of the Quran? This research was conducted using library and software resources and through descriptive-analytical method and the following results were obtained: According to the rhetorical rules, some of the verses that Allameh Tabatabaei, for specific reasons (which will be mentioned in the text of the article), referred to them as “Explicit Metaphor”, “Implicit Metaphor” and “Analogy” are questionable and can be criticized; Also, his lack of reference to some cases of “Metonymy” and “Rational Metonymy” is the place of reflection.
خلاصه ماشینی:
دیدگاههای ایشان، در موارد نادری که قائل به مجاز بودهاند، به دلیل «عدم سازگاری با قواعد بلاغی» یا «عدم اشاره به مجازیت در برخی از کلمات و آیات» با وجود برخورداری از شرایط لازم برای مجازیّت، قابل تأمل و نقد است؛ پرداختن به این بحث با عنایت به جایگاه علمی رفیع علامهطباطبایی در حوزههای مختلف معارف دینی، به ویژه در عرصهی تفسیر و استفاده مجامع تفسیری از کتاب تفسیری ایشان، اهمیتی والا دارد؛ از اینرو، هدف نوشتهی پیشرو پاسخگویی به این سؤال اصلی است: نقد تحلیلی دیدگاههای علامهطباطبایی در مورد مجازهای قرآن چیست؟ این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای و نرم افرازی و با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت و نتایج زیر به دست آمد: با توجه به قواعد بلاغی، برخی از آیاتی که علامه به دلایلی خاص (که در متن مقاله بدانها اشاره خواهد شد)، از آنها در قالبهای «استعارهی مصرحه»، «استعارهی مکنیه» و «تمثیل» یاد نموده قابل نقد است، همینطور عدم اشاره ایشان به برخی از موارد «مجازهای مرسل» و «مجازهای عقلی»، محل تأمل میباشد.
در بحث مجاز از دیدگاه ایشان، دو نکته حائز اهمیت است: نکتهی اول: «پایبندی به احراز شرایط مجاز» است به عنوان مثال یکی از قواعد دانشوران بلاغی در پذیرش مجاز «وجود قرینه» است، علامه این شرط را پذیرفته؛ در نتیجه به دلیل «عدم قرینه»، مجاز بودن برخی از آیات مورد ادعای برخی از اندیشوران اسلامی را رد کردهاند؛ به عنوان مثال: در تفسیر آیهی ما لَکمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِی وَ لا شَفِیعٍ (سجده:۴) قول برخی از مفسران؛ مبنی بر اینکه کلمهی «شفیع» از باب مجاز، به معناى «ناصر» می باشد (طبرسی، 1372: 8/ 32۶) را به دلیل «عدم قرینه» نپذیرفتهاند (طباطبایی، 1390: 1۶/ 2۴۶) وی در جاهای دیگر نیز همین نظر را دارند (همان، 12/ 2۵8؛ 13/ 327).