چکیده:
در سالهای اخیر، برخی نویسندگان دگراندیش از جمله نویسنده کتاب نگاهی نقادانه به مبانی نظری نبوت، با ادبیاتی رادیکال و بنیادی به ارائه سوالاتی انتقادی و شبهاتی نوین پیرامون مباحث زبان قرآن کریم پرداختهاند. این مقاله با اتخاذ رویکرد تحلیلی ـ انتقادی، علاوه بر دفع شبهات زبان قرآنی مستشکل، لایههای پنهان ابعاد ماهوی زبان قرآنی را نیز آشکار میسازد. این شبهات را میتوان در سه محور مجزا از هم ارزیابی کرد. در بخش نخست به مباحثی چون «خلط میان زبان لغوی و فرهنگی قرآن»، «عدم مرزبندی میان مخاطبان نخستین و مخاطبان سدههای پسین»، «زمان و مکان نزول بهمثابه ظرف پیام الهی»، «تناسب میان "زبان رسولان" و "پیامهای فراقومی آنان"»، «فرستادن رسولان الهی برای تمامی اقوام» و «توامان بودن تحدی با عربیت قرآن و امکان بهرهجویی از ترجمه آن» بایستی توجه کرد. پاسخهای تفصیلی بخش دوم نیز ذیل عناوین «عدم امکان بهرهمندی از ترجمه قرآن برای همگان»، «تنافی نداشتن نارسایی ترجمهها با درک اعجاز قرآنی» و «زمانبر بودن آموزش و فراگیری زبان عربی قرآن» قابل بازجستن است. در محور پایانی هم به پاسخهایی چون «امکان تخصیصپذیری قواعد عام»، «تناسب معجزه با فنون پیشرفته زمان» و «نسبی بودن مقایسه زبانها» بسنده نمودهایم.
In recent years, some dissident authors, including the author of A Critical Review of the Theoretical Fundamentals of Prophecy have presented critical questions and new misgivings about the topics of the language of the Holy Quran by radical and fundamental literature. This article emphasizes a critical analytical approach, in addition to repelling the misgivings of the Quranic language of the questioner and also reveals hidden layers of substantive aspects of Quranic language. These misgivings can be evaluated in three separate aspects. In the first section: To topics such as “Confusion between the lexical and cultural language of the Quran,” “the lack of boundaries between the first audience and the audiences of the later centuries” and “the time and place of revelation as a container of Divine message” and “the correspondence between the language of the messengers” and “their transnational messages” and “sending of the divine messengers to all nations” and “the coexistence of tahaddi (Arabic: تحدی) or the challenge of the Quran with the Arabism of the Quran and the possibility of taking advantage of its translation”. The detailed answers of the second part can also be found under the headings “the impossibility of benefiting from the translation of the Quran for everyone,” “the inadequacy of translations cannot be reconciled with the understanding of the inimitability of the Quran” (Arabic: اعجاز, ʾiʿjaz), “the time-consuming nature of teaching and learning the Arabic language of the Quran” can be found. In the final aspects, we finish the issue with answers such as “possibility of the ability of the allocation of general rules,” “proportion of miracle with advanced techniques of time,” “relativity of comparison of languages”.
خلاصه ماشینی:
کرد؟» وی در بخش پایانیِ اشکالتراشیهای خود پیرامون زبان قرآنی، به نقل سخنانی از کتاب درسنامه علوم قرآنی در ردّ حل مشکل عربیت زبان قرآن و جهانی بودن آن میپردازد و در این میان نیز سؤالات انتقادی خویش را بهگونهای دیگر منعکس میکند: «در اینجا یک سؤال مهم پاسخ میطلبد و آن این است که آیا آن اصل فراگیر و قاعده کلی که میگوید: "زبان پیامبر و کتاب آسمانی باید با زبان قوم یکی باشد تا مردم در فهم تعالیم وحی دچار مشکل نشوند" فقط مخصوص اوایل دوران رسالت است؟ و پس از اینکه بستگان و نزدیکان و مردم منطقه زندگی پیامبر هدایت شدند و نوبت به هدایت مردم کشورها و مناطق دیگر با زبانهایی دیگر رسید، قاعده کلی تعطیل میشود؟ و ضرورت همزبانی از بین میرود؟ آیا این مدعا که "معقول نیست که پیامبری به هدایت و ارشاد مأمور گردد، آنگاه کتابی را که مردم با زبان آن بیگانهاند، به آنان عرضه نماید" فقط مخصوص عربزبانهاست؟ و شامل مردم اقوام دیگر با زبانهای دیگر نمیشود؟» (همان: 239ـ241).
4. تحلیل و نقد پیش از ارائه پاسخهای تفصیلی و نقادانه نسبت به چگونگی ادعاهای مزبور، باید به این نکته اشاره کرد که مستشکل با طرح مقدماتی از خود آیات، درصدد اخذ چند نتیجه قطعی است: 1ـ عدم کارایی نزول قرآن به یک زبان خاص (عربی) برای سایر مردم در جوامع دیگر (چین و آلمان و...