چکیده:
این پژوهش کوشیده است ادلهی قائلین به عدم جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت را مورد
کاوش قرار دهد. پس از بررسی ادلهی جهاد ابتدایی در عصر غیبت, معلوم شد که دو قول
در مسئله مطرح است؛ عدهای قائل به عدم جواز جهاد آبتدایی و عدهای دیگر قائل به جواز
این مسئله شدهآند. شواهدی وجود دارد که فقها به مسئلهی جهاد ابتدائی در دوران
حکومت اسلامی نپرداختند زیرا امکان تشکیل حکومت توسط علمای شیعه را تصور
نمیکردند. لذا این تحقیق با نقد و بررسی ادلهی قائلین به حرمت جهاد آبتدایی در عصر
غیبت ثابت میکند؛ که در صورت تشکیل حکومت اسلامی توسط فقه عادل و صدور حکم
جهاد از سوی ایشانء تبعیت از حکم جهاد بر همگان واجب است. در مقدمه آیاتی از قرآن
پیرامون فضیلت جهاد آمده است. در ادامه پس از بررسی ادلهی قائلین به عدم جواز جهاد
ابتدائی, دلایلی از قبیل: اجماعء بدعت, اعرفیت امام نسبت به شرایط جهاد. و روایاتی به
دست آمد که در متن پژوهش به تحقیق پیرامون این دلایل پرداخته شد و در پایان به این
نتیجه رسیده است که این روایات, برای حفظ خون شیعه و ممنوعیت معاونت سلطان جائر,
صادر شده است. اما با فرض تشکیل حکومت اسلامی که توسط فقیه اسلام شناس عادل
آقامه شده است؛ جهاد ابتدائی به فرمان آیشان و با توجه به نیابت وی از امام علیه السّلام، مشروع
است.
خلاصه ماشینی:
لذا این تحقیق با نقد و بررسی ادلهی قائلین به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت ثابت میکند؛ که در صورت تشکیل حکومت اسلامی توسط فقه عادل و صدور حکم جهاد از سوی ایشان، تبعیت از حکمِ جهاد بر همگان واجب است.
در ادامه پس از بررسی ادلهی قائلین به عدم جواز جهاد ابتدائی، دلایلی از قبیل: اجماع، بدعت، اعرفیت امام نسبت به شرایط جهاد، و روایاتی به دست آمد که در متن پژوهش به تحقیق پیرامون این دلایل پرداخته شد و در پایان به این نتیجه رسیده است که این روایات، برای حفظ خون شیعه و ممنوعیت معاونت سلطان جائر، صادر شده است.
سپس امام در جواب اینکه این دو نفر برای حل اختلاف چگونه عمل کنند، فرمود: به کسی مراجعه کنند که حدیث ما را روایت میکند و حلام و حرام ما را میداند و به حکم او راضی باشند؛ من او را بر شما حاکم قرار دادم؛ و اگر حکمی کرد و آن حکم را قبول نکردند، حکم خدا را سبک شمردهاند و قول ما را رد کردهاند؛ و کسی که ما را رد کند، کافر است؛ و خدا را رد کرده است (طبرسی، 2، 356، 1403).
شیوهی استدلال: این روایت تصریح دارد بر اینکه جهاد با غیر امامِ مفترضالطاعة، حرام است؛ و روایات زیادی گواه بر این است که امام مفترضالطاعة، معصوم است و اسم و لقب آنها معلوم است؛ لذا این روایت، بر حرمت جهاد به همراه امامی دارد که مفروضالطاعة نیست.
در نتیجه روایت ناظر به زمانِ امکان تشکیل حکومت در عصر غیبت –که باعث پیروزی اسلام شد– نیست؛ لذا چنین بحثی تخصصاً خارج است بنابراین این روایت، بر حرمت رفتن به جهاد بدون اذن امام(، در زمان حضور دلالت داشته و نسبت به عصر غیبت ساکت است.