چکیده:
یکی از اصول صلاحیت فراسرزمینی که کشورها در جهت رفع نقیصه اصل صلاحیت سرزمینی در راستای عرف حقوق بین الملل به کار می بندند، اصل صلاحیت شخصی (اعم از جنبة مثبت و جنبة منفی آن) می باشد که در مقابل اصل صلاحیت سرزمینی مبنی بر این که دولتها صرفا برای جرائمی که در قلمرو آنها ارتکاب مییابد، صالح برای رسیدگی هستند، قرار می گیرد. با این حال اصل فراسرزمینی مطلق نبوده و در مواردی دارای استثنائاتی نیز است . مولفههای این استثناء گاهی متکی بر تابعیت است (اصل صلاحیت شخصی منفی و مثبت) و گاهی متکی بر ماهیت جرم است (اصل صلاحیت واقعی و جهانی). حال هدف از انجام این پژوهش، مقایسة حقوق کیفری ایران و افغانستان و انطباق آن با موازین حقوق جزای بین الملل در رابطه با اصل صلاحیت شخصی مثبت و منفی است . با این وجود سوالی که مطمح نظر قرار داده شد، این بود که مبانی و شرایط اعمال اصل صلاحیت شخصی مثبت و منفی در حقوق کیفری ایران و افغانستان چگونه قابل مداقه بوده است. چنانچه با استناد به یافتههای تحقیق حاضر می توان گفت که عدالت، حفظ نظم عمومی، ملیّت، وظیفه حمایتی دولت، جلوگیری از بی مجازات ماندن مجرمین، دفاع از حیثیت و اعتبار کشور و مبارزه باحالت خطرناک از مبانی توجیهکنندة اصل صلاحیت شخصی مثبت و منفی تلقی شده است. در حقوق کیفری ایران شرایط اعمال اصل صلاحیت شخصی مبتنی بر مرتکب، شامل تبعه یا کارمند بودن مرتکب، ارتکاب جرم در خارج از کشور، قاعده منع محاکمه مجدد بوده، درحالیکه حقوق کیفری افغانستان علاوه بر موارد فوق، مجرمیت متقابل و قاعده منع محاکمه غیابی را در زمرة شرایط اعمال اصل صلاحیت شخصی مثبت افزوده است. با اینوجود هیچکدام (هم حقوق کیفری ایران و هم حقوق کیفری افغانستان) بهصورت کامل با اصول حقوق جزای بینالملل مانند مهم بودن جرم منطبق نیست. تابعیت مجنی علیه، ارتکاب جرم در خارج از کشور، قاعده منع محاکمه مجدد و مجرمیت متقابل از شرایط پذیرفتهشده پیرامون اصل صلاحیت شخصی منفی یا مبتنی بر تابعیت مجنی علیه در حقوق کیفری ایران محسوب گردیده است، با این حال حقوق کیفری افغانستان صرفا تابعیت مرتکب و ارتکاب جرم در خارج از کشور را بهعنوان شرایط اصل صلاحیت شخصی منفی پذیرفته است که این رویکرد حقوق کیفری افغانستان بههیچعنوان با اصول پذیرفتهشده در حقوق جزای بینالملل انطباق ندارد. بنابراین، این موضوع با رویکرد حقوقی و با روش تطبیقی و بصورت توصیفی _ تحلیلی به رشتة تحریر درآمده است که در آن تلاش گردیده تا زوایای اصلی چنین بحثی بیشتر مورد واکاوی قرار گیرد.