چکیده:
علایق نظری بوردیو در جامعهشناسی معاصر که دامنة وسیعی از موضوعات در حوزههای مختلف علوم انسانی را پوشش میدهد، نشان از تلفیق و ترکیب رهیافتهای نظری متنوع در آثار این جامعهشناس فرانسوی و همچنین اثرپذیری فکری وی از آرای دیگر اندیشمندان پیش از خود دارد. موضوع عقل و تاریخ و ارتباط بین این دو مفهوم، یکی از چالشبرانگیزترین مباحثی است که پییر بوردیو در بطن نظریات و مباحث خویش بدان پرداخته؛ لیکن کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. برایناساس، این مقاله در نظر دارد تا با بررسی آرا و اندیشههای نظری بوردیو دربارة ارتباط میان عقل و تاریخ، با اتخاذ روش پژوهش هرمنوتیک متنمحور، ضمن دستیابی به تقریری نو از اندیشة بوردیو، به واکاوی خصیصههای فکری وی در این زمینه بپردازد. در این راستا متناسب با سوالات پژوهش، ضمن مرور منابع متعدد از بوردیو و شارحان او و بازاندیشی مفاهیم متعلق به وی، ابتدا به بیان برخی از اصلیترین ریشههای فکری بوردیو که در قرابت با چشمانداز او به موضوع تحقیق قرار دارند، پرداخته شد؛ سپس وجوه بارز اندیشة بوردیو دربارة موضوع تحقیق واکاوی شد و چهار وجه اساسی در نظریات وی دربارة رابطة میان عقل و تاریخ بهدست آمد که عبارتاند از: رد انگارههای ذاتباورانه دربارة تاریخ و عقل؛ رد انگارههای عام و جهانشمول؛ رد نظریههای تکامل تاریخی؛ و مرکزیتزدایی از سوژة شناسا در بستر تاریخ.
Bourdieu's theories about contemporary sociology, which covers a wide range of subjects in different fields of human sciences, shows the integration and combination of various theoretical approaches in the works of this French sociologist, as well as the intellectual influences of the opinions of earlier thinkers on him. Reason and history and the relationship between these two concepts are among the most challenging topics that Pierre Bourdieu has discussed in his theories and discussions. However, this subject is still an under-researched area. Therefore, using the textual hermeneutic research method, this article aims at examining Bourdieu's opinions and theoretical thoughts about the relationship between reason and history. Presenting a new interpretation of Bourdieu's thoughts, it analyzes his intellectual features in this area. To this end, based on the research questions, it reviews numerous concepts and works of Bourdieu and his commentators and then discusses some of his main ideas related to his perspective on the research subject. Then, the prominent aspects of Bourdieu's thoughts about the subject of research are analyzed and four basic aspects are obtained in his theories about the relationship between reason and history, including: rejection of essentialist ideas about history and reason; rejection of general and universal ideas; rejection of the theories of historical evolution; and decentralization of the subject of knowledge in the context of history.
خلاصه ماشینی:
تلاش برای فهم و دستيابي به وجوه پنهان انديشة نظريهپردازان، بهويژه دربارة موضوع تأملبرانگيز ارتباط ميان عقل و تاريخ در نظرگاه يکي از متفکران شهير حوزة علوم انساني و بهطور اخص علوم اجتماعي، چون پيير بورديو (1930ـ2002م)، گرچه تا حدودي شگفت بهنظر ميآيد، ليکن با گام نهادن در مسير مطالعه، محقق را به چالش فکري فزايندهاي دعوت ميکند؛ چالشي که نتیجة آن رسيدن به برخي وجوه اساسي انديشة اين جامعهشناس، بهواسطة مطالعه و تمرکز بر روي برخي از منابع موجود در زمينة ارتباط بين تاريخ و عقل از منظر اين جامعهشناس است.
منابع مختلف، ريشههاي فکري نظريات بورديو را در انديشة برخي از بزرگترين جامعهشناسان کلاسيک، همچون اميل دورکيم، کارل مارکس و ماکس وبر رديابي کردهاند و هريک به شرح مبسوطي از اثرگذاري و نفوذ فکري اين سه تن بر بورديو پرداختهاند؛ ليکن ازآنجاکه پرسش اصلي اين نوشتار حول اين موضوع نميچرخد، از تکرار آن اجتناب میکنیم و صرفاً نگاهي اجمالي به اثرپذيري فکري بورديو از دو تن از انديشمندان حوزة علوم انساني خواهيم افکند که بر صورتبندي ديدگاه بورديو دربارة مسئلة تحقيق نقش مستقيم داشتهاند: گاستون باشلار (1884ـ1962م)، رياضيدان و فيلسوف فرانسوي، که تأثیر «معرفتشناختي تاريخي» وي بر روي کارهاي نظري و عملي بورديو بهشکلي مستقيم در ارتباط با موضوع مورد مطالعه در اين نوشتار ـ يعني رابطة ميان عقل و تاريخ ـ قرار دارد؛ و کارل گوستاو يونگ (1875ـ1961م)، روانپزشک سوئيسي، که نفوذش بر بورديو بهواسطة مفهوم «ناخودآگاه جمعي»، با تحليلهاي ساختي بورديو بيواسطه در ارتباط است.