چکیده:
تحقیق در زمینه آراء مکاتب کلامی و فلسفی و پیوند آن با زمینههای اجتماعی
و فرهنگی آنها از علائق پژوهندگان حوزه فلسفه و کلام است، بویژه آنکه
این تحقیق متوجه مکاتب و فرق کمتر شناخته شده و غیر مشهور باشد. اگرچه
در مورد فرقه کلامی کرامیه نوشتهها و گزارشهای مفصلی موجود نیست، اما
مطالعه احوال و عقاید این فرقه و میزان تأثیر و نفوذ آن در میان مردمان عصر،
میتواند حکایت از شرایط فرهنگی آن زمان و عوامل پدید آورنده چنین
اندیشههایی بکند که یقینا خود مقدمه کاوشها و تحقیقات بعدی در این
عرصه خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"(بغدادی، 1367: 191) تحقیق در اینکه فرقه ناجیه بهراستی چه کسانی هستند و چه خصوصیاتی دارند و به چه دلیل در مقایسه با آن، آرای سایر فرقهها از حقیقت تعالیم دینی و الهی بهدور است، خود مسألهای است که نیاز به بحث مستقلی دارد و البته جای تردید نیست که متکلمان امامیه در این جهت تلاش و سعی وافر مصروف داشته و آثار و تصانیف ایشان، بسیاری از حقایق الهی مأثور از کتاب و سنت را با اتقان و استواری کمنظیر و مستند به دلایل عقلی و نقلی برای طالبان حقیقت بازنمودهاند که از میان آنها میتوان به کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد علامه حلی، گوهر مراد و شوارق الالهام فیاض لاهیجی و دیگر میراث بزرگان علمای امامیه اشاره کرد.
(1) انتصاب یکی از پیروان کرامیه در مقام ریاست نیشابور، وقایع و حوادثی را درپی داشت، به گونهای که منقول است در اثر ظلم و تعدی و خشونت بیش از حد ابوبکر محمد در دفع مخالفان خود، پس از چندی وی از کار برکنار شده و عزلت اختیار نمود و به گفته برخی از مورخان، (2) در اواخر قرن پنجم هجری، مدرسه کرامیان در نیشابور تخریب و خانقاههای آنان از میان رفت، ولی با این اوصاف، نقش و اثر آنان در خراسان و غرب عالم اسلام و حتی در قسمتهایی همانند مرو و سمرقند به قوت خود باقی ماند."