چکیده:
در این پژوهش، محرومیت تحصیلی فرزندان در ایران و عوامل تعیین کننده آن با رویکردی جامعه شناختی و جمعیت شناختی در دو سطح فرد و خانوار مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح فردی، تاثیر ویژگی های اجتماعی- جمعیتی خانواده و برخی عوامل فردی بر وضعیت تحصیل هر یک از فرزندان واقع در سنین 17 تا 30 سال و در سطح خانوار، نقش عوامل مربوط به خانوار در تعیین تعداد فرزندان محروم از تحصیل در خانوار، اندازه گیری شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحلیل ثانویه داده ها و اطلاعات مربوط به طرح «آمارگیری از ویژگی های اقتصادی - اجتماعی خانوار» در ایران است که به وسیله مرکز آمار ایران، در سال 1380 به اجرا درآمده است.
نتایج تحلیلی داده ها بیانگر آن است که از میان عوامل فراوان جمعیت شناختی در خانواده ها در درجه اول، بعد خانوار و سپس تعداد فرزندان در خانواده، در تعیین وضعیت تحصیل فرزندان از اهمیتی ویژه برخوردار است و از میان عوامل گوناگون اقتصادی و اجتماعی خانوارها، محل سکونت خانوار، میزان تحصیلات سرپرست خانوار، هزینه خدمات فرهنگی خانوار و نیز کیفیت مسکن خانوار بیشترین میزان تاثیر را بر شانس بهره مندی فرزندان از تحصیلات بالاتر داشته است. افزون بر متغیرهای یادشده، وضعیت زناشویی سرپرست خانوار نیز بر احتمال داشتن یا نداشتن فرزند محروم از تحصیل در خانواده موثر بوده است. همچنین از میان عوامل فردی مورد پژوهش در این تحقیق، شیوه رفتار مادر با فرزند در مقایسه با رفتار پدر، دارای بیشترین تاثیر بر عملکرد تحصیلی فرزندان ایرانی بوده و نقشی مهم در تعیین سطح تحصیلات فرزندان داشته است.
خلاصه ماشینی:
"جدول 01:ضرایب رگرسیونی مربوط به تأثیر متغیرهای مستقل تحقیق بر وضعیت تحصیل فرزندان در مدلهای 1 تا 6 (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول 11:ضرایب رگرسیونی مربوط به تأثیر متغیرهای مستقل پژوهش بر وضعیت تحصیل فرزندان در مدل نهایی (به تصویر صفحه مراجعه شود) طبق یافتههای جدول شماره 11،ضریب B متعلق به متغیر محل سکونت،از دید آماری معنیدار است و مقدار کسر برتری این متغیر با 59 درصد اطمینان میان عدد 1/636 تا 2/836 قرار دارد؛ بنابراین میتوان گفت محل سکونت خانواده بر شانس فرزندان در بهرهمندی از تحصیل تأثیر دارد.
8. نتیجهگیری نتایج تحلیلی دادهها بیانگر آن است که از میان عوامل متعدد"جمعیتشناختی"در خانوادهها در درجه اول بعد خانوار و سپس تعداد فرزندان در خانواده،در تعیین وضعیت تحصیل فرزندان از اهمیت ویژه برخوردار است و از میان عوامل گوناگون"اقتصادی و اجتماعی"خانوارها،محل سکونت خانوار،میزان تحصیلات سرپرست خانوار،هزینهی خدمات فرهنگی خانوار و تا حدودی تعلقات قومی(در مقایسه با فارسها،قومیتهای عرب،ترکمن و کرد دارای تأثیر منفی و مازندرانی با تأثیر مثبت،و نیز کیفیت مسکن خانوار،بیشترین میزان تأثیر را بر شانس بهرهمندی فرزندان از تحصیلات بالاتر داشتهاند.
اگر عملکرد تحصیلی یا سطح تحصیلات فرزندان را به عنوان یکی از شاخصهای رشد کیفی فرزندان در نظر داشته باشیم،آنگاه نتایج به دست آمده در این پژوهش دیدگاه بلیک(1891)دربارهی رابطه بعد خانوار و کیفیت فرزندان را مورد تأیید قرار میدهد و درستی این مسئله روشن میشود که تعداد بیشتر اعضای خانواده با کیفیت پایینتر هریک از فرزندان همراه است،چرا که با افزایش تعداد اعضای خانوار،میزان سرانهی مربوط به هریک از اعضا از منابع موجود در خانواده کاهش مییابد و این نکتهای است که طرفداران کاهش جمعیت و تنظیم خانواده بر آن تأکید داشتهاند."