خلاصه ماشینی:
"بنابراین شگفت آور نیست که این سفرنامهها ، نه در جزئیات بیاهمیت ، بلکه در اصول مثلا” در باب خصایل و صفات یک ملت آشکارا متضاد و متناقصاند ، زیرا آگاهی نویسندگانشان از زندگانی غریب ( Exotique ) یعنی از آنچه مربوط به مردمان آن سرزمین میشد ، بسیار ناقص بود و در واقع آنان اندیشههای شبیه به اندیشه های خود و به طور کلی آن قسمت از زندگانی بومیان را که نزدیک به زندگانی فرانسویان بود میدیدند و در مییافتند و بر عکس و به عمد بینشهای بسیار بدیع و احساسات و عواطف بسیار غریب را نادیده میگرفتند و یا دست کم آنها را به رنگی آشنا و کمتر چشمگیر درمیآوردند .
معهذا با وجود همة این نقایص و نارساییها ، در حدود سال 1660 پیدایش نظری دربارة شرق هرچند بصورت بسیار ابتدائی آغاز شده بود و از ورای همة تناقص گویی ها و تضادها و اختلافات جزئی این نظر که شرقی به رقم داشتن بعضی غرابت ها در زندگی و نیز خرافاتی عجیب ، آدمی به غایت دوست داشتنی و سخت اهل عشق کامرانی است ، درخشیدن گرفت و اگر درست توجه کنیم درمییابیم که این مفهوم به همان شکل کلی و مجمل ، استخوان بندی سنت ادبی دربارة شرق بوده است .
باری این مسافران با فضل و ادب بر خلاف ماجراجویان پیش دست کم زبان مردم مملکتی را که به آن سفر میکنند میدانند و به علاوه مردمی با دانش و فرهنگ و اهل مطالعه و تحقیق و ناظرانی دقیق و کنجکاوند و نیز به سبب آنکه مدتی مدید در ممالک شرقی زیستهاند ، بر خلاف پیشینیان که مدت اقامتشان در شرق بسیار کوتاه بود ، ملاحظات و مشاهداتشان سرسری نیست ."