خلاصه ماشینی:
خلاصه: شرق در ادبیات قرون هفدهم و هجدهم فرانسه شناسائی شرق، سیر پیشرفت مراحل و وجوه آن (7) پیر مارتینو ترجمه و تلخیص از جلال ستاری - نخستین دوره از سال 1660 آغاز میشود.
تصادف و اتفاق گاه خاقان چین و گاه سلطان اصفهان را مرد روز کرد و در دهانها انداخت و بدینگونه همیشه ملتی سرآمد یا بهتر بگوئیم قومی که بیش از دیگر اقوام محبوب بوده و در نتیجه به طور کلی سیما و خصوصیات خود را به همگی اقوام و ملل شرقی داده و به تنها تن مفهوم و تصوری خاص از شرق آفریده، وجود داشته است.
پیش از این گفتیم که چین کشوری دوستدار فلسفه به نظر رسید بنابراین شگفتاور نیست که در ایام شهرت و محبوبیت چین، ادبیات «غریب» کلا گرایش به فلسفه نشان داد، و چنانکه بیاید ایرانی که به بذلهگویی نامبردار بود به هنگام محبوبیت و مقبولیتش، طبیعت شرق را دگرگون کرد و از لطیفهگویی به هجوسرایی کشانید و هندی که میگفتند فقیر، باتقوی و حساس است، رمانها و تراژدیها واجد مضمون شرقی را از احساسات رقیق بشردوستانه (humanitarisme) لبریز ساخت.
اما ترکیه پس از آنکه با دقت بیشتر مورد مطالعه و معاینه قرار گرفت، کمتر از آنچه پنداشته میشد هراسانگیز نمود و نخستین شکست ترکان از طرفی و تحقیقات مورخان از سوی دیگر این ترس آمیخته به احترام را زایل کرد.
با اینهمه از یاد نباید برد که چندین بار مقبولیت و شهرت و محبوبیتی زودگذر کسب کرد: نخست در حدود سال 1720 که سفیری از ایران به فرانسه رفت، سپس به هنگام انتشار نامههای ایرانی، به فرجام بیست سال بعد از دولت معروفیت و آوازه ادبی نادر شاه؛ اما همیشه نقش و مقامی دست دوم داشت.