چکیده:
امیرالمؤمنین برای نقد جامعه مسلمان، ابتدا به مزایای آن اشاره میکند. عصر رسالت عصر
قوت ایمان است. این نیرومندی بنا به دلایلی به شرح زیر به دست آمده است:
1ـ انسان در عصر رسالت توانست به کرامت رسیده و تبعیض و بیعدالتی را از میان بردارد.
2ـ دیگرخواهی، بیداری احساس انسانی و رسیدگی به همنوع از ویژگیهای آن جامعه
است.
3ـ عظمت مسلمین در نظر دیگران به واسطه صداقت و پایداری آنها حاصل آمده بود.
4ـ شکوه و هیبت مسلمانان نه بر اثر تهدید و تجاوز بلکه بر اثر شخصیت خاص اسلامی
ایجاد شده بود.
ضعف و زبونی از زمانی آغاز شد که تعهدات ایمانی به کناری نهاده شدند. اما میبینیم
که این بیتوجهی خشمی را برنمیانگیزد، در حالی که عهدشکنیهای قومی به شدت مورد
توجه قرار میگیرند. امیرالمؤمنین از عهدهای الهی سخن به میان میآورد؛ اینان همانا
وحی و اوامر الهیاند که به بوته فراموشی سپرده شدهاند و نااهلان بر جامعه حاکم
گشتهاند. بدین ترتیب، مسلمانان استقلال را از دست داده و تحزبها و گرایشهای
سیاسی آنها را
فراگرفت. پس از
آنکه مسلمانان مرکزیت اوامر الهی را از دست دادند قشر ستمگر و جاهطلب بر اوضاع مسلمین
تسلط پیدا کردند. ضعف دیگر جامعه مسلمان، شبههزایی است که به انحاء گوناگون در
محیطهای دانشگاهی و آموزشی وارد میشود.
پس از آن البته امیرالمؤمنین جامعه مسلمان را نوید رهایی میدهد. جهان آینده برای
ستمگران روز بسیار بدی خواهد بود و در حکومت جهانی واحد سلاح از کف دشمن گرفته
میشود.
خلاصه ماشینی:
"ب ـ آغاز ضعف و زبونی از دیدگاه امیرمؤمنان علیهالسلام پس از حاکمیت رسالت محمدی و تحقق نسبی حکومت آرمانی و وزش نسیم روحبخش انسانی در پرتو شریعت احمدی، اوضاع اندکی بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دگرگون شد و بسیاری از مسلمانان، آن مزایای فرهنگی اسلامی را از دست دادند و به ملاکهای صرفا مادی و سودجویانه رو کردند و ارزشهای وحدانی را به کناری گذاشتند که نخستین آنها، احترام به تعهدات ایمانی و پاسداری از اوامر و نواهی خداوندی است.
بنابراین اولین و آخرین حرف را مسلمانان زدند و مرکز تصمیمگیریها جامعه مسلمان بود، ورود و خروج و مرجعیت امور با جماعت مسلمان بود که این کمکم در اثر فقدان غیرت نسبت به نقض پیمانهای الهی و فاصله گرفتن از وحی آسمانی و غلطیدن به سوی ارزشهای مادی و فقط این دنیایی و طرح قومیتها و تحزبها و گرایشهای ناصحیح سیاسی، آن شخصیت معنوی انسانی را از دست دادند و آن مرکزیت، از بین رفت و خود آن حضرت، چقدر مختصر و مفید بیان فرمود:«و کانت امور الله علیکم ترد و عنکم تصدر و الیکم ترجع» امور خدا بر شما وارد و از شما صادر میشد و به شما برمیگشت.
سومین نقطه ضعف: تمکین ظالمان مسلمانان پس از آن که مرکزیت ورود، صدور و رجوع اوامر الهی را از دست دادند و از بعد فرهنگ انسانی گرفتار ضعف گشتند، خود به خود عامل سوم ضعف و زبونی آشکار شد و آن بالا آمدن قشر ستمگر و هواپرست و جاهطلب، و گرفتن زمام امور و حتی تعیین حد و مرزهای دینی و اسلامی به دستشان بود و میدان عمل آنان کارهای شبههناک و شهوات و هوسهای خانمان برانداز بود و بس."