خلاصه ماشینی:
"یک نکته را هم نباید فراموش کرد و آن این است که عنوان کاکتوس در اصل عنوان نمایشنامهء اعتماد است(صفحه 614)و این نشان میدهد که همان ترفند هوشمندانه تابعسازی،عملا به عنوان یک حادثه واقعی،اما با تفاوتهایی،در خود نمایشنامه رادی براساس قضیه«اینهمانی» روی میدهد و درونمایهء اثر تقریبا به همان نمایشنامهای که خود اعتماد مینویسد،شباهت دارد.
در پایان نمایشنامه،تازه میفهمیم که حضور غیر فرضی فرح،در کنار این پرسوناژها(نفیسی و اعتماد)،در اصل حضوری فرضی بوده،یعنی نمایشنامه کاکتوس،اساسا بر تعلیقزایی بیبدیل شکل گرفته است که در آن چندین بار،از تابعسازی استفاده شده و همه چیز در ذهن مخاطب دائم جابهجا میشود.
بدین ترتیب،اکبر رادی،تابعسازی را برای پرسوناژها هم به کار میگیرد:فقط هنگامی که حضور مجازی فرح، به عنوان یک پیشفرض(تابع)به شکل واقعی نشان داده میشود،ما به کنه،ناملایمات زندگی تراژیک او و شوهری،نفیسی،پی میبریم و اگر این پیشفرض از نمایشنامه،حذف شود،تمام ساختار موضوعی اثر به هم میریزد؛قاعدهء معمول در رابطه با استفاده از تابعسازی در داستان یا نمایشنامه این است که در پایان اثر،نویسنده باید تابع یا پیشفرض اولیهای را که به کار گرفته است،از حالت فرضی خارج کند و وضعیت را به شرایط واقعی قبلی از این پیشفرض(تابع) برگرداند.
این دیالوگ از لحاظ محتوا و حتی واژگان و سطح بیان به کلی با بقیهء دیالوگهای او فرق دارد و نشان میدهد آن را کس دیگری که در درون اعتماد پنهان و با او آمیخته است،یعنی«خود واقعیاش»بر زبان میآورد و این خود واقعی هم کسی نیست جز همان قهرمان نمایشنامهای که دربارهء خودش و دوستانش نوشته است."