خلاصه ماشینی:
"رمانتیکها و به خصوص ویکتور هوگو، اولین کسانی بودند که تصمیم گرفتند هنر را عمومی کنند و از شرح عواطف و احساسات انسانی،که قبلا فقط در قالب فردسانهای خدا و نیمه خدا و پادشاهان و اشراف،بیان میشد، دست بردارند و به شخصیتهایی بپردازند که از میان مردم کوچه و بازار انتخاب کرده بودند و ماجراهای حوادث زندگی آنها با واقعیتهای زمان آنها،بیشتر همخوانی داشت و نزدیکتر بودند و در نتیجه شرح زندگی آنها برشی از زندگی تماشاگران عادی بود.
این مکتب حدود ده سال از 0881 تا 0981 بر ادبیات اروپا،حاکم بود و تأثیر آن بر آثار نویسندگان قرن بیستم آشکار است.
مطابق این جبر که،اساس علوم فیزیکی است،پیوسته از شرایط معینی نتیجه معین به دست میآید و در علم برای امکان و تصادف، (به تصویر صفحه مراجعه شود) جایی نیست.
نمایشنامههای ناتورالیستی،سهم بزرگی در جلب توجه محققان به مسئله وراثت روانی و جسمی داشتند و شاید بتوان گفت پیشرفت دانش ژنتیک،که انقلابی در علم پزشکی است و وراثت فیزیکی و در نتیجه روانی را کاملا به اثبات میرساند،نتیجهء این توجه باشد.
یک اظهارنظر دکتر استوک مان، دربارهء حمامهای آب گرم براساس پژوهشهای آزمایشگاهی دقیق و علمی و دیگر به آزمون کشیدن و زیر ذرهبین بردن مردم شهر،از شهردار گرفته تا روزنامهنگار،سرمایهدار تا ملوان،دائم الخمر و کارگر و همسر و فرزند دختر و پسر،در کل همهء طبقات و نمونه افراد از زن و مرد با شغلهایی که در یک شهر کوچک وجود دارد.
همهکس نمیتواند از مادیات بگذرد،در برابر پول و مقام همهچیز انسانی حتی شرفش میتواند معامله شود و آنکس که برای پول از گفتن حقیقت دست برنمیدارد و میخواهد دوست مردم باشد باید به این دل خوش کند قویترین انسانها کسی است که تنهاست."