چکیده:
این مقاله آشنائی مختصری است با زندگی شخصی و آراء کارل ویتفوگل جامعهشناس جنجالی
آمریکائی آلمانیالاصل دهه 1940 میلادی. ویتفوگل در کتابهای متعدد خود از جمله
"تاریخ جامعه بورژوازی" "اقتصاد و جامعه چین" و خصوصا استبداد شرقی"، اشکال عمده
جوامع ماقبل صنعتی را نشان میدهد. بطور خلاصه ویتفوگل بر این عقیده است که امور یک
جامعه معین بسته به تعدادی عوامل است از جمله عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
و فرهنگی. او معتقد است که رژیمهای استبدادی ناشی از کارکرد و نتیجه ضروری
سیستمهای وسیع آبیاری و شرایط فرهنگی–اجتماعی است. برای اینکه تأسیسات وسیع آبیاری
بتوانند به تولید کشاورزی بپردازند احتیاج مبرمی به تحرک نیروی کار و سازمان کار
است. این فعالیتها تنها بوسیله نیروی تشکیلاتی و اجرایی متمرکز و با قدرت شدید است
که میتوان صورت گیرد. در واقع بوروکراسی وسیلهای ضروری است برای تولید کشاورزی و
جوامع آبی.
برای ویتفوگل رابطه بین طبیعت و جامعه کلیدی است برای شناخت "شیوه تولید آسیائی".
در کتاب "استبداد شرقی" نه تنها تحلیل او از بوروکراسی شامل استبداد گذشته آسیائی کشاورزی است بلکه نظامهای جدیدی هم که فاقد
مالکیت خصوصی هستند از جهات بسیاری نزدیک به نظام استبداد شرقی است.
خلاصه ماشینی:
"ویتفوگل در این موقع به فکر تهیه جلد دوم "اقتصاد و جامعه چین" که مدتها پیش برنامه آن را ریخته بود افتاد و سرانجام کتاب به صورت "استبداد شرقی" در سال 1947 پدیدار گشت تا این زمان ویتفوگل روسیه را بخشی از غرب به حساب میآورد، گرچه او اتحاد شوروی را نتیجه یک انقلاب رو به افول میدانست، اما هنوز فکر میکرد که شوروی عناصری از سوسیالیسم را ارائه کرده که در جای دیگر دیده نشده است.
رابطه بین طبیعت و جامعه برای ویتفوگل کلیدی است برای درک مفهوم مارکسیستی شیوه تولید بطور اعم و ماتریالیسم تاریخی بطور اخص، به گفته مارکس تمام تولید ارزش اضافی و بنابراین توسعه سرمایهداری، بر پایههای طبیعیاش نیروی تولیدی کار کشاورزی را داشت.
به گمان ویتفوگل همچنین میتواند کلیدی باشد برای توسعه سرمایهداری در آسیا و نقاط دیگر آن سوی اروپا؟ ویتفوگل ابتدا درباره "دولت آبی بوروکراتیک" ویژهای در چین و هند در جامعهشناسی دینی وبر و سپس در اثر برجسته او "جامعه و اقتصاد" Wirtschaft und Gesellschaft آشنا شد.
همچنین در پاسخ این پرسش که چرا چین مستقلا به سرمایهداری صنعتی توسعه پیدا نکرد و چرا چین آسیائی دو هزار سال ایستا باقی مانده بود، ویتفوگل از تحلیل شرایط مادی تولید- رابطه ویژه بین انسان و طبیعت به تحلیل مناسبات اجتماعی تولید مبادرت ورزید[29].
مفهوم جدیدش درباره شیوه تولید، فصلی را گشود که آزمونی بود برای قدرت ساخت بوروکراتیک صنعتی که او بعدها در کتاب "استبداد شرقی" نه تنها از بوروکراسی به عنوان طبقه حاکم و در خدمت تحلیل و انتقاد از استبداد گذشته آسیائی کشاورزی بکار برد[30]، بلکه "استبدادهای صنعتی کمونیستی "حاضر را هم در بر گرفت[31]*."