چکیده:
همانند هر بازار دیگر، بازار دانش نیز به بازاری اطلاق میشود که در آن نوعی معامله
صورت گیرد، با این تفاوت که جنس مورد معامله در این بازار، از جنس دانش است. به
عبارت دیگر بازار دانش، بازاری است که در آن خرید و فروش دانش صورت میپذیرد. بازار
دانش می تواند درون سازمان یا خارج از سازمان شکل گرفته و در آن مبادلات دانش تسهیل
شود. مدیران هوشمند سازمانها دریافتهاند که هر قدر بازارهای دانش (و بخصوص
بازارهای دانش درون سازمانی) گرمتر شوند، مدیریت دانش در سازمان نیز تسهیل شده
وتولیدات دانش در سازمان فزونی خواهد یافت. به عبارت بهتر تلقی کردن مدیریت دانش به
عنوان تلاشی برای ارتقای کارآمدی بازار دانش، تفکری راهگشا خواهد بود. در این مقاله
با رویکردی جامع بازارهای دانش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در انتها یک مدل
مفهومی برای بازارهای دانش ارائه خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
com مقدمه در سازمانها، بازاری واقعی و اصیل برای دانش وجود دارد و مشابه بازارهای کالا و خدمات، در بازار دانش نیز خریداران و فروشندگانی فعالیت دارند که در حال کشمکش دائمی برای رسیدن به توافق هستند.
بازار دانش، دلالانی نیز دارد تا خریداران و عرضه کنندگان را به هم برساند و حتی کارآفرینانی که از این بازار برای ایجاد نوعی قدرت داخلی استفاده میکنند.
همانگونه که ذکر شد عرضه کنندگان نیز مانند خریداران با این اعتقاد که انجام معامله برای آنان سودمند است، به مبادله دانش میپردازند.
در خصوص «مقابله به مثل» باید گفت فروشنده دانش، هنگامی از صرف وقت و تلاش برای فروش دانش خود دریغ نمیورزد که بداند در صورت نیاز به دانش خریداران، آنان نیز فروشندگان خوب و مطلوبی خواهند بود.
گروهها و واحدهای سازمانی، ممکن است به دلیل حاکمیت فرهنگ احتکار بر سازمان نتوانند از دانش مورد نیاز برای ارتقای عملکردهای خود استفاده کنند.
خریداران نیز یا به جستجوی دانش مورد نیاز خود میپردازند و یا به طور تصادفی با دانش و اطلاعاتی رو به رو میشوند که بیش از این نمی دانستند به آنها نیاز دارند.
در چنین فضایی احتکار دانش صورت گرفته و به نوعی نیاز کاذب ایجاد میشود که این عوامل در مجموع باعث به وجود آمدن آپارتاید و استثمار دانش خواهد شد.
در این حالت بازارهای دانش رونق خود را از دست داده و به واسطه کم شدن تبادلات دانش، بازار دانش در اصطلاح راکد میشود.