چکیده:
این مقاله با توجه به اهمیت مواد غذایی در سبد خانوارها به بررسی هزینههای خوراکی
خانوارهای شهری طی دوره 79 – 1362 بصورت سیستمی پرداخته است. سیستمی که در آن سهم
هزینه های خوراکی به عنوان تابعی از قیمت آن کالا، قیمت سایر کالاهای خوراکی و
درآمد واقعی تخصیص یافته به خوراک محاسبه شده است. جهت طراحی مدل، گروه کالاهای
خوراکی به 8 گروه برنج، آرد و فرآورده های آن، گوشت قرمز، گوشت سفید، شیر و
فرآوردههای آن، ویتامینها، روغن حیوانی، روغن نباتی و سایر فرآوردههای خوراکی
تقسیم بندی گردیده است.
در این مطالعه با بهرهگیری از متغیرهای اقتصادی براساس مبانی نظری اقتصاد خرد به
تخمین سهم هزینه و تبیین کشش های قیمتی و درآمدی نیز پرداختهایم. دادههای مورد
استفاده بصورت ترکیبی بکار بسته شدهاند یعنی از ترکیب دادههای مقطعی و سری زمانی
و با تکنیک رگرسیونهای بظاهر غیر مرتبط پارامترها را تخمین زدهایم. همچنین جهت
آزمون مانایی متغیرهای مدل نیز از آزمون دیکی فرلر – تعمیم یافته (ADF) بهره
جستهایم . در ادامه آزمون همگنی و تقارن مد نظر قرار گرفته و جهت تصریح مدل از روش
تصحیح خطا استفاده نمودهایم.
از آنجا که خانوارها در یک فرآیند دو مرحلهای تصمیم به مخارج خوراکی میگیرند از
تکنیک بودجهبندی دو مرحلهای جهت برآورد مخارج خوراک استفاده کردهایم که فرض
اساسی در این میان جداپذیری ضعیف میباشد.
نتایج حاصل از تخمین نشان می دهد که کشش درآمدی کالاهای خوراکی کمتر از واحد و کشش
درآمدی کالاهای غیر خوراکی بزرگتر از واحد می باشند. همچنین در گروه کالاهای خوراکی
کشش های خودی قیمت دارای علامت صحیح می باشند و کشش درآمدی در کالاهای برنج، آرد و
فرآورده های آن، شیر و فرآوردههای آن، روغن نباتی و ویتامینها کمتر از واحد و
درکالاهای چون گوشت قرمز، گوشت سفید، روغن حیوانی و سایر فرآورده های خوراکی بزرگتر
از واحد می باشد.
خلاصه ماشینی:
"بحثهای فوق در خصوص اجزاء هزینههای خوراکی و سهم آنها نیز مصداق می یابد لذا می توان عنوان نمود هرگاه هزینه کالاهای خوراکی را در مقایسه با کل هزینهها مد نظر قرار دهیم شاهد کالای ضروری در کلیه اجزاء آنها خواهیم بود چرا که رشد هزینهها معادل 32 درصد و رشد کلیه اجزاء هزینههای خوراکی کمتر از 20 درصد است و لذا در مقایسه با کل درآمد شاهد کالاهای ضروری هستیم اما وقتی تمرکز تحلیلها را در بخش خوراکیها انجام میدهیم متوجه این نکته اساسی میگردیم که رشد هزینههای گوشت (قرمز، سفید)، روغن حیوانی، سایر فرآوردههای خوراکی بیشتر از رشد هزینههای تخصیص یافته به خوراک است لذا در گروه کالاهای خوراکی این دسته از کالاها حکم کالای لوکس را نسبت به سایرین دارند همچنین با ملاحظه سهم اجزاء کالاهای خوراکی این مطلب مجددا تأیید می گردد چرا که با توجه به فرمول شماره (16 ) متوجه رشد مثبت در سهم هزینههای گوشت (قرمز، سفید) ، روغن حیوانی، سایر فرآوردههای خوراکی میگردیم.
در آزمون همگنی بصورت انفرادی این مسئله آزمون میشود که آیا با تغییرات قیمت و درآمد به یک اندازه سهم هزینه کالا تغییر می کند یا خیر؟ به عبارتی فرض زیر در تک تک معادلات سهم هزینه آزمون میشود[18]: (22) که فرض بیانگر آزمون وجود همگنی است با مشاهده Fمحاسباتی و مقایسه آن با Fجدول با درجات آزادی یک و180 در سطح پنج درصد که معادل 8/3 می باشد متوجه این نکته میشود که کلیه F های محاسباتی بییشتر از F جدول میباشند پس فرض Ho را رد میکنیم لذا در کلیه معادلات (بجز شیر و فرآوردههای آن) همگنی رد می گردد یعنی مصرف کننده با افزایش قیمت و درآمد بطور یکسان دچار توهم در مصرف می گردد به عبارتی زمانی که درآمد و قیمتها به یک اندازه افزایش پیدا می کند مقدار مصرف برنج ، گوشت قرمز، روغن (نباتی و حیوانی) کاهش و مقدار مصرف سایر فرآوردههای خوراکی موجود در سبد مصرفی افزایش مییابد."