چکیده:
شرطیهای خلاف واقع یکی از مسائل مهم و مخاطره آمیز فلسفه علم به شمار می آید که در علوم و زندگی روزمره کاربرد فراوانی دارد. این مساله با تئوری تایید مساله قانون، استقرا، واژه های حاکی از استعداد و ذوات ممکن و مسائلی از این دست ارتباط وثیقی دارد. مسائل فوق به لحاظ مشکل و راه حل وضعیت یکسانی دارند. به گونه ای که در نهایت همگی به این مساله احاله می شوند که چه چیزی گزاره های قانون وار را از گزاره های اتفاقی متمایز می کند. این مساله علی رغم هم اندیشیها و چاره جوییهای ارباب اندیشه تاکنون ره به جایی نبرده است و همچنان به قوت خود باقی است.
خلاصه ماشینی:
"اما اگر آنهارا یکجا با مقدم در نظر بگیریم، مجموعه متناقضی رابوجود خواهد آورد، بطوری که باز امکان استنتاج هر تالیی خواهد بودبدیهی است با گفتن این که تنها برای برخی از گزارههای صادق مجموعه S لازم است که عطف A و S سازگار بوده و قانونا به تالی ختم شوند، هیچ کمکی به حل معضل فوق نمیکند، چرا که این باعث میشود شرطیهای خلاف واقع صادقی از قبیل: «اگر جونز در کارولینا میبود، در کارولینای جنوبی میبود» و «اگر جونز در کارولینا میبود، در کارولینای شمالی میبود».
برای این که تالی یک شرطی خلاف واقع را از مقدم (A) و گزاره مناسبی از شرایط مناسب (S) استنتاج کنیم، باید از گزاره کلی یعنی تعمیم(14) شرطیی که عطف A و Sرا به عنوان مقدم و C را به عنوان تالی دارد استفاده کنیم؛ مثلا اصول رابط در مورد «اگر کبریت زده میشد، روشن میشد» از این قرار است:هر کبریتی که زده شود، خوب ساخته شده باشد، به اندازه کافی خشک باشد واز اکسیژن کافی برخوردار باشد و جز آن روشن میشود.
این گزاره با توجه به این که همه ده سنتیها را بررسی نکردهایم، یک گزاره پیش گویانه است و چون احتمالا صادق است، قانون خواهد بود، ولی اگر ما شرطی خلاف واقع اصلی را درنظر بگیریم و S را به گونهای انتخاب کنیم که عطف Aو S گزاره ذیل باشد: «P در جیب من است»، « Pدر جیب من است یا یک سکه ده سنتی است»، آنگاه این قانون مجعول و کاذب را میتوان برای استنتاج این جمله که «p نقره است» بکار برد، بدین ترتیب کذب خلاف واقع ثابت میشود."