چکیده:
در هفتمین شماره مجله، بحث مدرنیته مطرح گردید و نویسنده در ادامه این بحث در شماره حاضر وارد
بحث در باره مؤلفههای جهانبینی مدرنیته شده است که اومانیسم یکی از مهمترین این مؤلفههاست.
در اندیشههای بشری،انسان مهمترین امری است که در طول تاریخ مورد توجه و بحث و بررسی واقع
شده است. در برخی از اندیشهها، انسان در جایگاهی قرار گرفته است که هیچ موجودی کاملتر و بالاتر از او
قابل فرض نبوده است و در برخی رویکردهای واقع نگر، با عنایت به وجود ضعف های مختلف در ابعاد معرفتی
و غیر معرفتی انسان، ارزش و توانایی انسان محدود تلقی شده و نیازمند به هدایت موجود کاملتر دانسته شده
است.این نوشتار در صدد تبیین دو نوع رویکرد مهم اسلامی و مدرن به انسان و مقایسه میان آندو است.
خلاصه ماشینی:
"(3) بنابر آموزه کلیسا و مسیحیت تبلیغ شده توسط «پولس» و سایر رسولان، انسان ذاتا فاسد و تبهکار میباشد و این فساد و خبث باطنی انسان به حدی است که او خود نمیتواند چارهای اندیشیده و خویشتن را از این گناه و فساد فطری نجات دهد، بدین جهت خدای متعال با تدبیر خویش و مطابق لطف و محبت خود، فرزندش را - که در حقیقت جلوه انسانی خداوند میباشد- به شکل انسان در ______________________________ 1-John monfasani, Humanism Renassance, in Encyclopedia of philosophy, (Routledge, London and new york), 1998, V.
(1) بنابراین، اومانیسم مدرن، یک رویکرد و نظام فکری و فلسفی است که دیدگاههای خاصی در زمینههای مختلف را ارائه مینماید، بدین جهت برای تبیین این نظام اندیشهای و فکری، ضروری است که اومانیسم را حد اقل (و هر چند به صورت اجمالی) از حیثیتهای زیر مورد توجه قرار دهیم: الف) دیدگاه انسان شناسانه مهمترین امری که در اومانیسم اصالت دارد، انسان است، به طوری که تمام اندیشههای نظری و عملی در اومانیسم بر محور انسان دور میزند، و در نظام هستی نیز هیچ موجود کاملتر و شریفتری از انسان یافت نمیشود.
(4) ج- دیدگاه هستی شناسانه اومانیسم عصر روشنگری معتقد است که هر گونه تصور ماورای طبیعی در مورد جهان، باطل و مردود است و فرض هدف برای جهان و نیز باور به این که هر شیءای در طبیعت جایگاه معینی دارد، باطل و پوچ است و نمیتوان قبول کرد در عالم، نقطه افتراقی میان طبیعت و ماورای طبیعت بوده و خداوند منشأ همه موجودات و ارزشها میباشد."