چکیده:
پذیرش حسابداری به عنوان یک علم با چالشهای زیادی همراه بوده است و بسیاری از پرسشهای اساسی منتقدان آن،پاسخهای قانع کنندهای به همراه نداشته است.نخستین قدم در حل این مشکل تعریف مفاهیم اساسی حسابداری است.کوشش جهت ارائه تعاریف جامع و مانع در علوم، طبقهبندی و درک رویدادها را امکانپذیر میسازد.از سوی دیگر حسابداری به شکل اخص،شناخت اقلام صورتهای مالی موکول به 2Lتعریف آنها شده است.در مقاله حاضر، تعاریف متفاوتی،از سود و رویکردهایی ارائه گردیده که این تعاریف متاثر از آن هستند.علاوه بر این در رابطه با اندازهگیری سود،موضوع اندازهگیری و تنوع مقیاسهای اندازهگیری نیز مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"به رغم وجود برخی از نقاط قوت در روش قیمت تمام شده تاریخی،با تغییر شرایط اقتصادی در جوامع صنعتی موضوعاتی پدید آمد که این روش ارزشیابی به شکل شایستهای توانایی پاسخگویی به آنها را نداشت و در نتیجه حسابداران به نحو رو به تزایدی از چهارچوب حاکم احساس نارضایتی میکنند و جستجو برای یافتن بدیلهای دیگری شروع شده است و حتی انتظار فروپاشی این الگو ارزشیابی و جایگزین شدن الگو یا الگوهای جدید در آینده دور از ذهن نیست گرایش به استفاده از سایر سیستمهای اندازهگیری در حسابداری قابل توجه است مثلا در تعیینارزش موجودیها در مواردی اصل بهای تمام شده کلا کنار گذاشته شده و ارزش بازار جانشین آن میگردد، ارزش برخی از سرمایهگذاریها و مطالبات کوتاه مدت بر مبنای ارزش بازیافتنی آنها مورد توجه قرار میگیرد و مطالبات و بدهیهای بلندمدت بر مبنای ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی23 محاسبه میشود.
اندازهگیری بر مبنای ارزشهای جایگزینی با محدودیتهایی نیز مواجه است که مانع فراگیر شدن آن میشوند، نخستین محدودیت مربوط به به کارگیری آن در قالب رویکرد حفظ یپول اسمی میباشد،در این صورت، تغییرات سطح عمومی قیمتها منعکس نمیشود،محدودیت دیگر آن عدم دسترسی به بازار مشخص در خصوص برخی از داراییهاست در چنین وضعیتی توجه به ارزش داراییهایی که حتی الامکان ارائه کننده تولیدات یا خدمات مشابه هستند به عنوان راه کار توصیه میشود."