چکیده:
تاریخ صد ساله اخیر ایران، توأم با تحولات بزرگ در عرصه سیاست داخلی است که دو انقلاب 1285
مشروطه و 1357 اسلامی و نیز، دو کودتای 1299 انگلیسی رضا خان و 1332 آمریکایی محمدرضا، فقط
قسمتی از آن حوادث عظیم را تشکیل میدهد. هر ذهن کاوشگری با مشاهده این وقایع، خود را با سؤالات
بسیاری روبرو میبیند که تنها بخش کوچکی از آن به احزاب و گروههای سیاسی بر میگردد، از قبیل احزاب و
گروههای سیاسی در این دوران چرا و چگونه بر حوادث تاریخی تأثیر گذاشتند؟ از چه مشی مبارزاتی پیروی
میکردند؟ به چه اندیشه سیاسی وابسته بودند؟ و فرجام هر یک، به کجا انجامید؟ مقاله حاضر میکوشد در
حد بضاعت و اختصار به این سؤالات پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"با روی کار آمدن مصدق، حزب توده دوباره وارد میدان مبارزه سیاسی ایران شد و به گسترش فعالیتهای خود پرداخت، اما پس از کودتای 28 مرداد 1332، مجددا غیرقانونی اعلام شد و در پی آن، برخی از اعضای کمیته مرکزی و فعال آن دستگیر، زندانی و یا اعدام و برخی دیگر، مخفی شده و یا از ایران گریختند.
خلیل طهماسبی از فداییان اسلام با ترور رزمآرا باعث شد، مانع ملی شدن صنعت نفت برطرف شود و مصدق با بیمیلی شاه در 17 اردیبهشت 1330 به نخستوزیری دست یابد، اما عواملی چون خودمحوری مصدق، کنار گذاشتن نیروهای مذهبی، اختلافات بین ملی گرایان، بی توجهی به نظرات آیت الله کاشانی، میدان دادن بیش از حد به حزب توده، ضعف بینش سیاسی و تعطیل کردن مجلس باعث دوری مردم از مصدق و شکست دولتش بر اثر کودتای 28 مرداد 1332 گردید.
با آغاز مبارزه آشکار امام خمینی قدسسره در سالهای نخستین دهه 1340 علیه رژیم شاه، از سوی ایشان، گروههای پراکنده و کوچک بر جای مانده از سازمان فداییان اسلام و برخی دیگر از گروههای سیاسی مذهبی، ائتلاف کرده و هیأتهای مؤتلفه اسلامی را پدید آوردند.
(1) حزب توده که تشکیلات خود را به دنبال سرکوب پس از کودتای 28 مرداد، از ایران خارج کرده بود، در دوره مذکور نیز، عملا وارد فعالیتهای سیاسی ایران نشد، بلکه با وزش نسیم آزادی آمریکایی در سالهای بعد از 1339، عناصر جوان وابسته و متمایل به حزب توده از مبارزه غیر فعال حزب، سرخورده شده و همانند سازمان مجاهدین خلق به این نتیجه دست یافتند که تنها راه سرنگونی شاه، مبارزه مسلحانه است."