خلاصه ماشینی:
"*-«یونگ»میگوید:(در بین تمام بیماران من که نیمه دوم حیات یعنی سنین بالاتر از سی و پنج را میگذرانند یکی پیدا نشده است که مشکلش سرانجام مربوط به پیدا کردن یک عقیده دینی نسبت به زندگی نباشد، با اطمینان خاطر میتوانم بگویم هریک از آنها از آن جهت مریض شده بودند که آنچه را ادیان زنده هر عصر به پیروان خود عطا کردهاند از دست داده بودند و آنهایی که عقیده دینی خود را باز نیافتند هیچکدام واقعا درمان نشدند).
*بیماری وسوسه یا اندیشهها و خیالات انحرافی: روانشناسان بر این عقیدهاند که بیماری وسواس یک نوع چاره دفاعی برای تخفیف رنجهای روحی از قبیل احساس جرم و گناه است.
حتی اینگونه بیماران روانی به انحرافی بودن چنین نحوه اندیشه وسوسهآمیز خویش آگاهند،بلکه بسا خود نیز از این حالت انحرافی و وسوسه خویشتن شکوه و گله نموده و احساس و اظهار رنج مینمایند.
بنابراین فردی که دچار بیماری وسواس است روانش با نیروهای خود آگاهی قهری و جبری درگیر بوده و در محاصره آنها قرار دارد،از قبیل: احساس کمبود،احساس خجالت، احساس گرایش قهری در قیام به جنبش خاص و یا به زبان آوردن تعابیر نیشدار و زخم زبان به دیگران.
برخی از روانشناسان بیماری وسوسه را به وراثت مربوط میدانند و با تأکید و اصرار اظهار میدارند که علائم بیماری وسواس را باید در خانواده وسواسان جستجو کرد و نیز آمار مشخصی در این زمینه ارائه کردهاند.
آنگاه که آدمی از خدا یاد میکند و نیروی الهی را به قلب خود راه میدهد شیطان و نیروی نامرئی بدخواه و بداندیش از دل او متواری و رانده میشود."