چکیده:
خلاقیت از جمله عواملی است که نقش بسیار مهمی در توسعه و حل مشکلات درون و برون سازمانی دارد.بنابراین سازمانهایی که در فکر بقا در بازار رقابت هستند،به این مفهوم توجه ویژهای دارند و برای نهادینه کردن تفکر خلاق در سازمان تلاش میکنند.اما همواره موانعی در راه تفکر خلاق وجود دارد که افراد به دلیل ناآگاهی از این موانع و یا بیتوجهی به آن در دستیابی به آن ناموفق هستند.ضمنا تنها وجود نداشتن موانع موجب ایجاد تفکر خلاق در سازمان نمیشود؛بلکه عامل تشویق افراد به کارگیری این تفکر موتور محرکه افراد در حرکت به سوی ایدههای خلاق است.
این مقاله در پی آن است که این موانع را شناسایی و راههای غلبه بر آنها را ارائه کند.
خلاصه ماشینی:
بنابراین سازمانهایی که در فکر بقا در بازار رقابت هستند،به این مفهوم توجه ویژهای دارند و برای نهادینه کردن تفکر خلاق در سازمان تلاش میکنند.
اما همواره موانعی در راه تفکر خلاق وجود دارد که افراد به دلیل ناآگاهی از این موانع و یا بیتوجهی به آن در دستیابی به آن ناموفق هستند.
ضمنا تنها وجود نداشتن موانع موجب ایجاد تفکر خلاق در سازمان نمیشود؛بلکه عامل تشویق افراد به کارگیری این تفکر موتور محرکه افراد در حرکت به سوی ایدههای خلاق است.
(رجوع به دوره تفکر ادوارد بونو،چاپ 1986) در همین رابطه راجیش ستی(استاد مدرسه بازرگانی کلارسون)،دانیل اسمیت(استاد مدرسه بازرگانی کلی) و وان پارک(استاد مدرسه بازرگانی مارشال)در مقالهای بیان میدارند که: «تحقیقات ما نشان میدهد که مدیران باید بعضی از فرضیات پذیرفته شده در زمینه راههای خلق یک تیم را فراموش کنند و شاید هم آماده قبول مخاطرات بیشتری شوند.
عامل دیگر اینکه تنوع شدیدی نسبت به زمینههای کاری خود دارند و این مسئله توانایی آنها را در هویتیابی با تیم جدید به مخاطره میاندازد.
برخوردار از هویت فوق العاده(حس تعلق به گروه و نقش داشتن در موفقیت آن)اعضای گروه را به یافتن ارتباطات بدیع میان دیدگاههای مختلف تشویق می اندیشمندان معتقدند که اگر از زیر سوال بردن سنتها یا معیارهای دگرساخته بترسیم مطمئنا فرصتهای تفکر خلاقانه را از دست خواهیم داد.
بویژه مدیران و کارفرمایان لازم است که این عادت را در خود ایجاد کنند.
رهبران پذیرای شکست در همه زمینهها یکسان عمل میکنند و به جای دنبال کردن موفقیت،بر افزایش سرمایه فکری سازمان خود(تجربه،دانش و خلاقیت نیروی کار)متمرکز میشوند.