چکیده:
شرکتها،برای حفظ ماندگاری و رشد،باید خود را با محیط وفق داده،با آن سازگار شوند.لازمه این کار، برقراری ارتباط مناسب با محیط:(دولت،رقبا،تامینکنندگان مواد اولیه،افراد و گروههای ذی نفع و مهمتر از همه مشتریان)است.آنچه در این مقاله با عنوان مبانی نفوذ پیامهای تبلیغاتی مورد بررسی قرار گرفته،ارتباط با مشتریان بویژه ارتباط بازاریابی است.در این پژوهش تلاش شده این نوع ارتباط بررسی شده،چگونگی بهینه کردن این ارتباط روشن شود.نکته کلیدی در این ارتباط و هر نوع ارتباط دیگر پیام است.تکیهگاه این پژوهش نیز چگونگی فراهم آوردن پیام مطلوب است.
خلاصه ماشینی:
آنچه در این مقاله با عنوان مبانی نفوذ پیامهای تبلیغاتی مورد بررسی قرار گرفته،ارتباط با مشتریان بویژه ارتباط بازاریابی است.
در این بین،تبلیغات،یکی از ابزارهای اساسی ارتباط واحد تجاری،با دنیای پر تغییر و دگرگونی بیرونی است؛چه از نظر جذب و اخذ اطلاعات در زمینه ترجیهات محیط و چه از منظر نشر اطلاعاتی که گروههای ذینفع آن را شرطی(آگاهانه و یا ناخودآگاه)برای ارتباط با واحد تجاری (و سرازیر کردن منفعت به داخل واحد) قرار میدهند.
( Havland,1979 ) پیام زمانی اقناعکننده است که اولا" هریک از مراحل روانی یاد شده در زیر به ترتیب انجام شود و همچنین به گیرنده پیام،پاداش دهد: 1-پیام باید توجه گیرنده را جلب کند.
مسئولان بازاریابی تمام تلاش خود را به کار میبندند تا آگهیای ساخته شود که در عین اینکه شامل تخیلی مرتبط با مفهوم مورد نظر است،ایده قابل اتکایی نیز در آن نهفته باشد.
ولی مهمترین عاملی که اثربخشی پیام وابسته به آن است،یعنی همان چیزی که عامل نهایی کارا بودن هر پیامی است(پاداش در نظر گرفته شده برای توجه و عمل براساس آن)میزان اطلاعاتی است که به مخاطب پیام انتقال داده میشود،تا براساس آن تصمیم رضایت آمیز و خشنودکننده را اتخاذ کند.
همین نکته بسیار مورد توجه سردمداران رسانهای قرار گرفته و از این موقعیت به عنوان شرایطی که میتوان به راحتی با مخاطبان ارتباط تاثیرگذار ایجاد کرد،استفاده میکنند.
استفاده مطلوب از رسانه برای ارائه متن رسانهای بدون بررسی و انتخاب موارد یاد شده بسیار دور از دسترس و حتی دست نیافتنی است.
نمادها در این بین نقش مهمی دارند،بدین صورت که پیام مورد نظر برای تبدیل شدن به متن تلویزیونی باید به نماد ترجمه شود؛نمادهایی که توسط مخاطب قابل رمزگشایی هستند.