خلاصه ماشینی:
"آیا فکر نمیکنید ادیانی که به ویروس سکولاریزاسیون آلوده شدهاند، همچنان دیناند و مهم و به همین دلیل ناقض نظریه شما؟چرا نمیتوان مثل اندیشمندانی همچون خوزه کازانوا ادعا کرد به جای افول دین،شاهد آن بودهایم که دینی که پیش از این بیشتر در سطح دولت،سیاست و قانون جاگیری میکرد،تغییر کرده و به حوزه مدنی و اجتماعی و سازمانها و نهادهای داوطلبانه کوچ کرده است؟ من تغییرات دینی را"شاهد"سکولاریزاسیون نمیدانم،چرا که این کار از نظر منطقی"همانگویانه"21است.
برای اینکه مشخصا نشان دهید نظریه سکولاریزاسیونی که به نظر شما نظریهای درباره گذشته اروپاست،چگونه میتواند در یک فضا و موقعیت دیگر پیاده شود،اگر ممکن است مختصرا توضیح دهید این نظریه را چگونه برای پیشبینی مشروط وضعیت دین در ایران به کار میبرید؟آیا با رشد مدرنیته(فردگرایی،برابریخواهی و تکثر) در ایران،پیشبینی میکنید اهمیت دین در ایران هم کاهش یابد و مثلا ایران 051 سال بعد شبیه انگلستان شود؟به تعبیر دیگر،آیا ایران را هم مثل آمریکا صرفا عقب میدانید،اما در همان راه سکولاریزاسیون؟ بسیار خوب!اینجا پیشبینی مشروطم را درباره جامعه ایران مطرح میکنم تا نشان دهم این نظریه در زمینههایی غیر از اروپا نیز کاربرد دارد و حتی برای پیشبینی وضعیت دین در ایران هم که معمولا به عنوان مثال نقض سکولاریزاسیون،اگر در خاور میانه صلحی پایدار حاکم شود (و آمریکا به جنگ ایران نیاید)و اگر اقتصاد ایران رونق پیدا کند و روابط ایران با کشورهای دیگر،عادی و گرم شود و در نتیجه سفرهای داخلی و خارجی و ارتباط با فرهنگهای دیگر در داخل و خارج کشور افزایش یابد،آنگاه اسلام ایرانیان بازتر و روادارانهتر خواهد شد و تکثر موجود میان مذاهب و سبکهای مختلف دینداری در درون اسلام و همچنین دیگر ادیان با مدارای بیشتری پذیرفته خواهند شد."