خلاصه ماشینی:
"امتیازاتیکه بنا بود از طرف روسها بایران و بالعکس داده شود بطور معلوم و مشخصی تعیینشده بود ولی شخص امپراطور اعتراف میکرد ایرانیها هرگز حاضر به پذیرفتن آن نخواهند شد»تردیدی نیست که بهترین راهحل برای روسیه این است که در عوض گرفتن خاننشینهای ایروان و نخجوان از ایران درعوض کلیه سرزمینهای واقع در جنوب ارس بایرانیها واگذار شود ولی با اطلاع از سرسختی و سماجتی که ایران در تسلیم این شهرها از خود نشان داده تن دردادن باین مبادله امروز بیاندازه محل تردید بوده و بعید بنظر میرسد«سپس امپراطور هدف سهل- الحصولتری را به یرمولوف ارائه میکرد و آن عبارت بود از تأسیس نمایندگیهای بازرگانی در انزلی و استرآباد بدانگونه که امپراطوریس کاترین دوم در دستورات خود به کنت«زوبوف»17اساس و اصول آنرا طرحریزی کرده بود»اگر شما بتوانید این طرح را بموقع اجرا گذاشته و آنرا ماهرانه پیاده کنید بدون تردید برای بازرگانی ما در زمینه پوست قرهکل نهایت درجه سودمند واقع خواهد شد.
یرمولوف باین دستور العملهای توام با حسننیت کامل ولی نه بحد لازم و کافی دقیق اینچنین پاسخ میدهد: «با درک این حقیقت که نظرات و عقاید من درباره محمد علی میرزا پسر ارشد شاه ایران تا چهحد با خطمشی سیاسی که اعلیحضرت امپراطور آنرا با عظمت و روح و بلند نظری انکارناپذیر خویش ترسیم و پایهگزاری فرمودهاند مغایرت دارد لذا از این ببعد من هیچگونه اقدامی در مورد اصرار در اثبات حقانیت،طرز تفکر و عقاید خود بعمل نیاورده و حتی نظراتی را که با چنین عقیدهای مشابه و همانند باشد پیشنهاد نخواهم کرد."