خلاصه ماشینی:
"کریستنسن نظر به بررسیهای دقیقی که در این مورد بعمل آورده، معتقد است نوشتههای دینی پهلوی،تاریخ باستانی را که تا دوره (4)-زامیاد یشت 9-36-37 اشکانیان برشد رسیده،تقریبا بکمال و درست بازگو میکند در حالیکه روایات خداینامه صورتی است که در دوره ساسانیان بخود گرفته است منظور اساسی نویسنده یا نویسندگان خداینامه تجلیل و ستایش شاهنشاهی ساسانیان و خاندان بزرگان همزمان خود بوده است.
بلعمی در ترجمه تاریخ طبری و شرح جنگ قادسیه،هنگامیکه پرچم ایران بدست سپاه اسلام میافتد،آنرا بنام درفش کیان یاد میکند نه کاویان که اتفاقا درست میباشد و در ادامه سخن خود گوید،درفش را کی هنگام پیروزی بر ضحاک بر دوش داشت.
روایات همانند دیگر:اینک بمطالعه افسانههای همزمان مورد فریدون و ضحاک پرداخته میشود تا دیده شود آیا در آن دوره روایتی که شاهزادهای با اژدهای سه سر به پیکار پرداخته موجود بوده و باعث شده نام کاوه آهنگر از آن بوجود آید.
در هرحال اگر چگونگی روایت مذکور در خداینامه با روایت (13)- hephaestus (14)- voelund (15)- tavashtar (16)- vrtra ویدائی و تواشتر سازنده سلاح برای ایندرا،بهم وفق گردد،داستانی همانند آن،بشکل و صورت قدیم ایرانی در مورد فریدون و ضحاک،بظن قوی وجود داشته و آهنگری یا بطور کلی خدائی یا ایزدی در دوره باستانی که آریائیهای هند و ایران باهم میزیستهاند،سلاحی برای فریدون درست میکنند که آژی دهاک را بقتل برساند.
از لحاظ خاطر افسانه اصلی،کاوه پیشهء آهنگری خویش را حفظ میکند و مانند آهنگران چرم پارهای را که هنگام کوفتن آهن تفته بر جلو خود میبندند بر تن دارد و چون پرچم ساسانیان از قرار معلوم از چرم بوده،تکامل صورت روایت و تبدیل آن آسان میگردد و کاوه با افراشتن چرم پاره خود بر سر نیزهای پرچمی را بوجود میآورد."