چکیده:
فمینیسم با طرح محوری موضوع آزادی جنسی زن و طرد نقشهای کلیشهای مادری و همسری در خصوص ازدواج و خانواده دچار تعارضاتی گردید و موضعگیری خاصی را در این راستا اتخاذ نمود که عمدتا در جهت مخالفت و حذف این بنیانهای اجتماعی بود. از نقطه نظر فمینیسم رادیکال، مردان در جایگاه سلطه هستند و ارتباط با آنان انقیاد زنان را در پیدارد، لذا سیستمهای متعامل زنان و مردان نظیر خانواده باید مورد تجدید نظر قرار گیرد. این تندرویهای فمینیستی علی رغم ظاهر فریبندهاش، ناهنجاریهای فرهنگی، اجتماعی را ایجاد نمود که اکنون با شکست در تعیین جایگاه مطلوب برای زنان به بن بست رسیده است
Defending women's sexual freedom and rejecting stereotypical maternal and spousal roles in family and marriage، feminism encountered with contradictions and adopted stances mainly in line with the denial and elimination of these social foundations. From the perspective of radical feminism، men are in a dominant state leading to the subjugation of women. As a result، men-women interactive systems، such as family، must undergo serious revision. These feminist excesses، in spite of their seductive gloss، created socio-cultural abnormalities and failed to determine an appropriate position for women.
خلاصه ماشینی:
"فمینیستهای رادیکال در استراتژیهای خود، برای تعریف هویت، از نظریههای اصولگرایانه استفاده نمودند و زنان را در طبیعت، موجود برتر میدیدند و برای ایجاد هویت جدیدی که بتواند زن را موجودی مستقل و آزاد از ستم جنسی و روحی مردان نماید، به محو ارزشها و طراحی باورهای جدید و آزمون آنها در عرصه واقعی اجتماع پرداختند، بهعنوان مثال طی دهههای 60 و 70 میلادی موضوع ازدواج، آماج حملات پیدرپی فمینیستهای رادیکال قرار گرفت؛ در سال 1968 «بورلی جونز» و «جودیت براون» در بیانیهای تحت عنوان «به سوی آزادی زنان» اظهار داشتند: زنان متأهل میدانند که عشق (در حد اعلای آن) پاداش نامناسبی برای ظلمی است که به آنان روا میشود (Jonese & Brown, 1968 : p 23).
sdds) ارزش کار خانگی زن فقط محدود به مقوله ازدواج نیست، زیرا زمانی که زن به صورت تک سرپرست مسئول خانواده میشود، علاوه برکار خانگی مسئولیت مضاعفی نیز خواهد داشت که نه تنها فمینیسم به این مسئله نمیپردازد، بلکه همانگونه که قبلا نیز اشاره شده به تشویق زنان در نفی ارتباطات خانوادگی و زناشویی مبادرت مینماید و به نظر میرسد ضدیت فمینیسم با جنس مرد و مبحث ازدواج عامل آن میباشد، زیرا در اغلب موارد تنها راهحلی که ارائه میشود حذف فیزیکی مرد از زندگی زنان، بدون در نظر گرفتن صلاح و راهکارهای منطقی برای حل مشکلات آنان است."