چکیده:
دکتر افشار در گفتوگوی پیرامون جایگاه حزب در ایران ابتدا یک تعریف از «حزب» ارائه میدهد. وی معتقد است که حزب در جایی میتواند رشد و نمو
داشته باشد که دموکراسی واقعی همراه با آزادی با تمام اقسامش وجود داشته باشد. ایشان سپس با اشاره به جایگاه حزب در ایران تأکید میکند که «حزب
توده» منسجمترین حزب تاریخ ایران بوده است و صرفنظر از مثبت یا منفی بودن آن از حیث کار تشکیلاتی کارنامه قابل قبولی دارد. وی در قسمت پایانی این
گفتوگو پیرامون نقش روحانیت و روشنفکران در به وجود آوردن انقلاب اسلامی بحث کرده و یک اشاره کوتاهی هم به احزاب بعد از انقلاب در ایران نموده
است.
خلاصه ماشینی:
"وی در قسمت پایانی این گفتوگو پیرامون نقش روحانیت و روشنفکران در به وجود آوردن انقلاب اسلامی بحث کرده و یک اشاره کوتاهی هم به احزاب بعد از انقلاب در ایران نموده است.
اما اگر بخواهیم، بگوییم چه حزبی در ایران تشکیل شد که میتواند در مقایسه با احزاب دیگر اسم حزب به خود بگیرد و تشکیلات منسجم و اساسنامه داشته باشد و اهدافش را پیگیری کرده باشد در حقیقت باید به سال 1320 و شرایطی که حزب توده تأسیس شد برگردیم.
این را نباید فراموش کرد که انقلاب 57 بیشتر از آنکه مدیون روحانیت باشد، مدیون روشنفکران است که بخشی از آنها کسانی بودند که تحت تأثیر حزب توده فعالیت میکردند.
شما میدانید که دانشجویان نقش بسیار مهمی در انقلاب ایفا کردند، چرا اسم دانشگاه سنگر مبارزه شده بود؟ چرا قویترین تشکلهای دانشگاهی به نوعی مربوط به حزب توده یا جبهه ملی میشدند؟ در اینکه مردم ایران مذهبمحور یا دینمحور هستند هیچ شکی نیست؛ حتی قبل از اسلام هم دینمحور بودند.
اصولا مارکسیسم که حزب توده آن را به عنوان مرامنام خود تلقی میکرد در ایران به دو دلیل عمده از مقبولیت عمومی برخوردار نشد: الف) ماهیت ضدمذهبی این ایدئولوژی: تودهایها در جامعهای که مذهب اصل بنیادین جامعه و فرهنگ تلقی میشد نمیتوانستند محبوبیت و مقبولیت وسیعی به دست آوردند.
در این دوره، ملی ـ مذهبیها در قالب جبهه ملی دوم و نهضت آزادی از آنچنان ابتکار عملی برخوردار نبودند، چپها و حزب توده به شدت منزوی بودند و افرادی مثل دکتر شریعتی، اگرچه نقش پررنگی در طبقه روشنفکر داشت و در مسیر روشنفکری و بازگشت به خویشتن قدمهای خوبی برداشته بود، اما این روند در عموم طبقات مردم انعکاس وسیعی نداشت."