چکیده:
یکی از مسائل بنیادی و اساسی که ایران، حداقل در طول صد و پنجاه سال گذشته، با آن روبرو بوده است، تقابل و رویارویی سنت و تجدد و چگونگی
گذار از این تنگنای تاریخی است. همین تقابل، باعث یکی از علل ناکامی نهضتهای اجتماعی اخیر بوده است. سیدمحمد خاتمی نقد سنت و تجدد را در امتداد طرح
گفتوگوی فرهنگها و تمدنها میداند و اصولا باور دارد که چنین گفتوگوهایی برای درک و دریافت درست معضل تقابل سنت و تجدد لازم و مفید است.
خلاصه ماشینی:
"او در این راه به درستی دریافت که یکی از مسائل بنیادی و اصولا اساسیترین چالشی که ایران و ایرانی، حداقل در طول صد و پنجاه سال گذشته، باآن روبرو بوده است، تقابل و رویارویی سنت و تجدد و چگونگی گذر از این تنگنای تاریخی است.
اینک در دهمین سالگرد انتخابات دوم خرداد 1376 بهانهای در دست است تا نقطه نظرات محمد خاتمی را پیرامون یکی از اساسیترین معضلات جامعه ایرانی بازخوانی و بررسی کنیم و آن مسأله سنت و تجدد است که آقای خاتمی در این راه چنان با دشواریهایی مواجه شد که به رغم نخستین گامهای موفقیتآمیز، خود نیز سخت در هزار توی آن گرفتار آمد و به سختی و آهستگی بسیار توانست گامی چند در این راه بردارد و سرانجام در حالی صحنه سیاست اجرایی کشور را ترک گفت که به «فرصت سوزی» و عدم پیگری مطالبات انتخابکنندگانش متهم شد.
لذا نویسنده در معنی سنت خلط کرده است و انسان جدید غرب با کنار گذاشتن این عوامل است که دچار بحران شدید شده است و مشابه امروز انسان متجدد به تکنولوژی و علم دست یافته است، اما انسان نو نشده است بلکه در بعد انسانی خود دچار عقبگرد و سرگردانی است.
نویسنده در این مقاله، بین تمدن خلط و دچار تناقض شده است، یک بار میگوید: «هر تمدنی مادام که با اتکا به نیروی ذاتی خود بتواند پرسشهای انسانها را پاسخ گوید و نیازهایشان را برآورد، پایدار میماند» و از طرف دیگر میگوید: «تمدن امر بشری است و از اینرو، نسبی و گذرا»."