چکیده:
نکوهش است.1راه هدایت و صراط مستقیم منحصر بر راهی است که پیامبر اکرم و اهل بیت آن حضرت آن را برای مسلمانان تبیین کردهاند. «و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصیکم به لعلکم تتقون؛ راه من مستقیم است از آن پیروی کنید از راههای جدا شده از دین پیروی نکنید گمراه میشوید از راه یگانه خدا این سفارش خداوند بر شماست»(انعام،6)پیامهای این آیه عبارت است از:الف)راه خدا یکی است و نام آن روشن(اسلام)است؛ب)راههای دیگر نفاق و تفرقهانگیز است؛ج)آیا تصوف جدا شده از اسلام نیست و تفرقهانگیز نیست!بر اساس سیره نبوی و نگرش ائمه و سیرهء آنها این فرقه نیز از دین جدا شده و برای خود مسلکی خاص اختراع کرده و از سیره ائمه به دور است. «ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فی شی انما امرهم الی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون؛ کسانی که دین خود را پراکنده(فرقه فرقه)ساختند و به گروههای گوناگون تقسیم شدند،ای پیامبر تو از آنها نیستی و با آنها ارتباط نداری کار آنها(فرقهسازان و جداشدگان)با خداست و خداوند آنان را از آنچه انجام دادند با جزای بد خبر خواهد داد» (انعام،159).در این آیات کریمه نکات ذیل قابل توجه است: الف)فرقهگرایی که تصوف نیز از جمله آنهاست مردود است؛ ب)خداوند پیامبر خود را از اتنساب به آنها بری دانسته؛ ج)انتساب آنان به پیامبر و اسلام نیز مردود است؛ د)فرقهسازی و تمام فرقههای منحرف از نگرهء قرآن مردود است. امیر علی حسنلو 1.فرقهسازی در نگرش قرآن: اساسا فرقهگرایی در اسلام مردود و در نگرش قرآن و سیرهء نبوی غیر قابل قبول و مورد در این مصاحبه آقای پازوکی اظهار داشته تصوف در کنار تشیع یک عقیده است و آنچه سبب شده که فقها صوفیه را خارج از اسلام بدانند از نوع تلقی و نگاه آنها نشأت میگیرد و بیشتر این رویکردها و ردیهنویسیها از دورهء صفویه شروع شده،و آنچه امروز باعث میشود که فقها با صوفیه مقابله کنند،ناشی از سیاستزدگی است.جو کنونی حوزه سبب میشود که تصوف از سوی فقها مطرود شوند.وی همچنین اظهار داشته که تفاوتی میان عرفان و تصوف وجود ندارد.و علمای شیعه و مراجع در گذشته نه تنها با صوفیه مخالفت نداشتند بلکه عملا با آنها در ارتباط بودند.وی معتقد است که علمایی مثل،فیض،شیخ بهائی، ملا صدرا،سهروردی و...صوفی مسلک بودهاند و علامه حلی و شهید ثانی و...با صوفیان ارتباط نزدیک داشتند و علت مخالفت آقای بروجردی با تدریس اسفار علامه طباطبائی به خاطر مخالفت با تصوف است.
خلاصه ماشینی:
"6. سابقهء نقد و ردیهنویسی بر تصوف: بر خلاف عقیدهء آقای پازوکی،طرد عملی تصوف از شیعه و اسلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم برمیگردد و در بین دانشمندان اسلامی نیز ردیههای فراوانی از نظر علمی بر آن نوشته شده که از جمله آنها میتوان به ردیهء حسین بن سعید اهوازی از اصحاب امام رضا،عنوان «الرد علی الصوفیه الغالیه»و نوشتهء فضل بن شاذان«رد حسن بصری»و ابو اسحاق کاتب از اصحاب امام حسن عسگری علیه السلام و شیخ صندوق و شیخ مفید با عنوان الرد علی الحلاجیه1و بزرگان دیگر اشاره کرد که با عناوین رد بر غالیان نیز معروف بودند که مضمون همهء آنها رد بر فرقههای متصوفه بوده،علامه آل آقا در کتاب فصایح صوفیه از(021)جلد کتاب ردیه بر تصوف نام برده،ابن جوزی از علمای اسلام کتابی موسوم به تلبیس ابلیس نوشته و در این کتاب بر رد تصوف از اسلام نیز اشاره داشتهاند.
اردبیلی،مقدس،حدیقة الشیعه،ص 706 از این روی کارآمدی فقه و فقها در فرهنگسازی و تولید علم اثبات میگردد،چنانکه با حضور آنان در ایران،علم رونق یافت و آثار فراوانی به خاطر تأسیس مراکز بزرگ علمی به وجود آمده و دانشمندان بزرگی تربیت یافت که متصوفه و تفکر صوفیگرایانه هرگز توانایی ایجاد چنین تحولی را نداشته،دعوتشدگان صفویان تنها فقیه نبودند،بلکه علمای عقلگرایی که مجتهد و اصولی و متکلم و فیلسوف بودند،که با حضور خود اجتهاد و عقلگرایی را در ایران رونق داده،سبب گسترش علوم مختلف در ایران شدند و حوزههای علمی شیعه را تأسیس کردند،بزرگانی مثل میرداماد و ملا صدرا و میرفندرسکی و هزاران دانشمند در این حوزهها به برکت حضور علمای جبل عامل تربیت یافت،دست آورد صوفیه هرگز قابل مقایسه با آنان نیست."