خلاصه ماشینی:
"فصل اول-منصور معدل،به"جنبش تنباکو"؛فصل دوم-ژانت افراری به"انقلاب مشروطه و سوسیال دموکراسی"؛فصل سوم- میکل ژیرنسکی به"ظهور رضا شاه"؛فصل چهارم-امیر حسنپور به"جنبشهای آذربایجان و کردستان"؛فصل پنجم-سوسن سیاوشی به "جنبش ملی کردن صنعت نفت"؛فصل ششم- میثاق پارسا به"تحولات دههء 06 میلادی"؛ فصل هفتم-جان فران به"بررسیهای تئوریک دربارهء انقلاب اسلامی"؛فصل هشتم-والنتین مقدم به"رابطه مردمگرایی با طبقات اجتماعی و جنسیت در دوران بعد از انقلاب؛"فصل نهم جان فران به"ارزیابی تطبیقی جنبشهای اجتماعی در قرن بیستم"پرداختهاند.
از مجموعهء این کتاب خواننده به این استنباط میرسد که اولا ایران کشوری با سابقه و ذخیره بسیار فشرده و متراکم از جنبشهای اجتماعی در قرن معاصر میلادی است و این سابقه به ویژگیهای دیگر این سرزمین افزوده میشود.
از مجموعه کتابهای مذکور و در پاسخ به سؤال کلانی که در ابتدای این نوشتار مطرح شد و آن اینکه در مجموع پژوهشگران فوق تحولات مربوط به انقلابها و جنبشهای اجتماعی ایران در سده کنونی را چگونه ارزیابی میکنند،باید سه مطلب را روشن نمود.
مطلب دوم آنکه همگی اذعان دارند که صرفا با یک مفهوم کلی مانند طبقه،جنسیت، قدرت و نظایر آن نمیتوان تحولات اجتماعی و جنبشهای ایران در قرن حاضر را پاسخ گفت و باید آمیزهای از علل و انگیزهها را در نظر گرفت تا بتوان تحلیل بهتری از شرایط هرکدام از جنبشها عرضه کرد.
مطلب سوم،که تا حدودی نقیض دومین مطلب است،هرچند که نویسندگان مورد نظر بر چند علتی بودن تحولات مربوط به جنبشهای اجتماعی تکیه میکنند،ولی جالب آنکه در نهایت زاویه و نگرش ایدئولوژیکی که از ابتدای تحقیق داشته و یا برگزیدهاند،بر ارزیابی نهایی آن تأثیر به سزایی داشته است."