خلاصه ماشینی:
"در فصل اول کتاب،نویسنده به شرایطی که قرارداد 9191 به واسطهی آن منعقد گردید،اشاره میکند و میگوید:حضور انگلیسیها تقریبا در تمام قسمتهای کشور، سلطهی سیاسی و اقتصادی بریتانیا را تقویت میکرد و با از میان رفتن رقیبها همهی توجه انگلستان به این امر معطوف شد که چگونه موقعیت انحصاری خود را تضمین نماید.
نکتهیی که ذکر آن در اینجا ضروری است این است که با وجود تکذیبهای انگلیس در طول سالهای گذشته که در کودتا دخالتی نداشته است بد نیست گفته شود وقتی که مصالح این کشور اقتضا کرد مرتب اعلامیه صادر میکرد و نهتنها به نقش خود در کودتا اعتراف کرد بلکه دربارهی آن به اغراق هم پرداخت و این هنگامی بود که ادامهی سلطنت رضا شاه را مخل منافع انگلستان شمردند و فشار آوردند که او را رسوا سازند و مجبورش کنند که استعفا دهد و کشور را ترک کند.
در فصل سیزدهم(انقراض سلسلهی قارجایه)نویسنده به چگونگی سرکوب شورشهای عشایر در نقاط مختلف کشور با استفاده از هواپیماهای بمبافکن میپردازد و مینویسد:رضا خان پس از برقراری امنیت در سراسر کشور،مجلس را برای اجرای آخرین پردهی نمایش آماده کرد و ماده واحدهی خلع قاجاریه که در آن،«مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران انقراض سلسلهی قاجاریه را اعلام و حکومت موقتی را به شخص آقای رضا خان پهلوی»واگذار کرد را به تصویب رسانید و آخرین شاه قاجار را از صحنهی شطرنج برکنار ساخت.
نویسنده در بخش پایانی کتاب مینویسد:ناکامی وعدههای مشروطه،تجزیهی کشور به مناطق نفوذ؛تحمیل قرارداد 9191، وجود پادشاهی عیاش،طماع و ضعیف النفس صحنه را برای حضور رهبری پرتوان و خود کامه آمده کرد و رضا خان با زیرکی توانست دودمانی را براندازد و جای پادشاهی نشیند که «ظل الله»و«قبلهی عالم»به شمار میرفتند."