خلاصه ماشینی:
"سروانتس در دنیایی میزیست که در آن فن چاپ به همان اندازه تازگی داشت که اکنون فیلمهای سینمایی در غرب تازگی دارند و به نظر او روشن بود که چاپ،همانند تصاویری که هماکنون بر پردهء سینما هستند،دنیای واقعی را غصب کرده است،زیرا همانگونه که رنه کلر در6291 دربارهء فیلم میگفت،خواننده یا بیننده تحت تأثیر جادوی آنها به آدمی خیالباف تبدیل میشود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) الیوت»،در ساختن فیلم مبتنی بر داستان قتل در کلیسای جامع او،نه تنها داشتن لباسهای آن دوره ضروری بود،بلکه-به دلیل سلطه و دقت فراوان دوربین-پارچهء این جامهها نیز میبایست با همان روشهای مورد استفاده در قرن دوازدهم بافته میشد.
ولی شکل فیلم تنها یک رقص عروسکوار نماهای ثابت نیست،زیرا از طریق توهم موفق میشود که با زندگی واقعی همانند شود و حتی بر آن برتری یابد.
انسان عصر چاپ فقط به این علت به سادگی و سرعت به فیلم علاقه پیدا کرد که فیلم هم مانند کتاب،دنیای درونی رؤیا و خیال را عرضه میدارد.
این ماشینهای آموزشی در حقیقت معلم خصوصی هستند و نامگذاری غلط آنها بر طبق همان قاعدهای که اسامی«بیسیم»و «درشکههای بدون اسب»را به وجود آورد، نمونهء دیگری از فهرست طولانیی است که نشان میدهد چگونه هر ابداعی باید یک مرحلهء مقدماتی را از سر بگذراند تا در آن کاربرد جدید ابزاری که حاصل روشی قدیمی است،با وجه مشخصههای جدید،تقویت شود یا تغییر یابد.
سینما از طریق پیش بردن قاعدهء مکانیکی تا سرحد معکوس شدن، فرایند و حرکت زنده را باز میآفریند و این الگویی است که در تمامی انواع توسعههای انسان،در زمانی که در اوج کارایی میرسند،ظاهر میشود."